کتاب جودی به کالج می‌رود (جودی دمدمی 7)

کتاب جودی به کالج می رود (جودی دمدمی 7)

این کتاب داستان زندگی پر هیجان و عجیب جودی، دختر خانواده ی " دمدمی " را تعریف می کند. جودی دختری ماجراجو و پر از جنب و جوش و کمی بد اخلاق است. او دوست دارد همیشه کار های هیجان انگیز را همراه برادرش " استینک " و حیوان خانگی اش " موشی " تجربه کند. حالا امروز آقای " تاد " بهترین معلم جودی به کنفرانس مخصوص معلم ها رفته و معلم جدیدی جایگزینش شده. آن هم برای کلاس ریاضی، ریاضی ای که جودی ازش بی زار است.

خانم " بورمَرد "، معلم جایگزین، اصلا مثل آقای تاد نبود و قصه نمی گفت و قرار نبود آن ها را به گردش علمی ببرد، فقط و فقط عاشق ریاضی و آب نبات بود و به همه دانش آموزان زرنگ آب نبات می داد همه به جز جودی، خانم معلم که شروع به تدریس کرد جودی حواسش را به ساعت شب رنگ جادویی جدیدش داد و به درس ریاضی هیچ اهمیتی نداد تا این که خانم بور مجبور شد یک یادداشت برای مادرو پدر جودی بنویسد و بگوید که جودی اصلا ریاضی بلد نیست و باید معلم خصوصی بگیرد. معلم خصوصی از نظر جودی یعنی بچه گانه ترین چیز ممکن، تا این که پدرش جودی را به کالج ( دانشگاه ) برد. جودی با خود فکر کرد مگر کسی که ریاضی بلد نیست و کلاس سوم است را به کالج می برند تا این که متوجه شد...

بخشی از متن کتاب جودی به کالج می‌رود (جودی دمدمی 7)

بابا از مدرسه دنبال جودی رفت. جودی با دلخوری روی صندلی عقب ماشین وا رفت و تمام راه تا پیش معلم خصوصی، چشم هایش را بست. از پشت چشم های بسته اش، فقط فلش کارت را می دید. او، دلخور بود و حوصله ی ریاضی را نداشت. قطعا حوصله ی فلش کارت را هم نداشت.

او شاگرد ضعیفی بود. یعنی من باید با چرتکه حساب کنم و ماکارونی بچسبانم روی کاغذ؟ استینک می گوید باید با چرتکه حساب کنم و ماکارونی بچسبانم.

بابا گفت: « نمی دانم. » باید مهره های رنگی توی شیشه را بشمارم؟ بابا گفت: « نمی دانم. » _باید با مثلث گربه درست کنم؟ استینک می گوید که باید با مثلث گربه درست کنم. بابا گفت: « صبر کن تا ببینم. شاید با بازی های ریاضی و سرگرمی کار کنی. مثل بازی ایکس اُ. » بازی ایکس اُ !

جودی شکلکی در آورد و بیشتر توی صندلی فرو رفت. بابا اصلاً متوجه نبود. او که مجبور نبود تمام بعد از ظهر را ماکارونی ریاضی کار کند و گربه های مثلثی درست کند. بابا با خوشحالی بلند گفت: « خب، رسیدیم! » جودی با دلخوری پرسید: « رسیدیم؟ » بابا گفت: « کالج کلونیال. » جودی پرسید: « کالج؟ »...

کتاب جودی به کالج می رود جلد هفتم مجموعه ی جودی دمدمی نوشته ی مگان مک دونالد و ترجمه ی محبوبه نجف خانی توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

• کتاب های فندق
• نویسنده: مگان مک دونالد
• مترجم: محبوبه نجف خانی
• انتشارات: افق