معرفی کتاب الماس ها ابدی اند نوشته ایان فلمینگ
این کتاب چهارمین اثر از سری کتاب های "جیمز باند" می باشد که نویسنده ی انگلیسی "ایان فلمینگ" این بار هم مثل همیشه آن را با موضوعی بسیار جذاب نگارش کرده است. مأمور مخفی" جیمز باند" در این داستان مأمور می شود تا عاملین قاچاق الماس از معادن سیرالئون به آمریکا را شناسایی و دستگیر نماید.
او برای شناسایی این افراد ناچار است خودش را به عنوان یکی از اعضای خلاف کار گروه جا بزند و در دل دشمن نفوذ کند. جیمز باند در این مأموریت مجبور است با دختری به نام "تیفانی کیس" که از اعضای فرعی قاچاقچیان می باشد همکاری کند اما از همان ابتدا به او دل می بازد و یک ماجرای عشقی را وارد ماجرای پلیسی و معمایی می نماید. بر اساس داستان "الماس ها ابدی اند" که از همان روزهای اولیه ی انتشار با اقبال بسیار خوبی مواجه شد، در سال 1971 فیلمی روی پرده ی سینماها رفت و غوغایی در دنیای سینما به پا کرد.
با وجود این که داستان های جیمز باند، هر چند سال یک بار نوشته شده اند و وقفه های طولانی بین هر کدام از آن ها به وجود آمده است، همواره جذابیت فراوانی برای مخاطبان دارند و جای خود را در میان فهرست پر فروش ترین کتاب های تاریخ حفظ کرده اند. علاوه بر این، نویسنده ی کتاب حاضر که خالق مجموعه های جیمز باند می باشد در سال 2008 توانست به عنوان چهاردهمین فرد در فهرست پنجاه نویسنده ی برتر بریتانیا از سال 1945 تا 2008 قرار بگیرد.
فهرست کتاب الماس ها ابدی اند
- کانال باز می شود
- کیفیت جواهر
- یخ داغ
- اینجا چه خبره؟
- برگ های پاییزی
- در گذار
- شیدی تری
- چشمی که هرگز خواب نمی رود
- نوشیدنی تلخ
- با استادیلاک به سمت ساراتوگا
- شای اسماعیل
- پرپچوئیتی
- گل و گوگرد اکمی
- از اشتباه خوشمون نمیاد
- خیابان پی
- هتل تیارا
- ممنون واسه قمار
- شب در چاه هوس می افتد
- اسپکترویل
- شعله ها در کوهستان زبانه می کشند
- هیچی مثل نزدیکی به قدرت، آدم رو قوی نمی کنه
- عشق با سس بارنز
- کار اولویت دوم میشود
- مرگ جاودانه است
- کانال بسته می شود
برشی از متن کتاب الماس ها ابدی اند
باند بالای جایگاه نشسته بود و با دوربین اجاره ای، مالک شای اسمایل را تماشا می کرد که خرچنگ نرم پوسته می خورد. گنگستر در محوطه رستورانی نشسته بود که چهار ردیف پایین تر از باند قرار داشت. رو به رویش رزی باند نشسته بود و با چنگالش سوسیس فرانکفورتر و ترشی کلم می خورد و از جام بزرگش نوشیدنی ملایم می نوشید. باقی میزهای رستوران هم پر بودند ولی دو پیشخدمت دور این میز می پلکیدند و سرپیشخدمت به طور مداوم سر می زد که ببیند همه چیز رو به راه است یا نه. پیسارو شبیه گنگسترهای داستانهای مصور ترسناک بود. سری کیسه مانند داشت که اجزایش درهم فشرده شده بودند. دو چشم ریز و خیره، دو سوراخ بینی سیاه، لب های صورتی خیس و به هم فشرده بالای چانه کوچک و هیکلی چاق در کتی قهوه ای و پیراهن سفید با یقههای بلند نوک تیز و پاپیونی شکلاتی رنگ.
به آماده سازی رقابت اول هیچ توجهی نکرد و روی غذایش تمرکز کرد. گه گاه به بشقاب رزی باد نگاهی می انداخت، جوری که انگار می خواهد دست دراز کند و با چنگال چیزی از آن برای خودش بردارد. رز باد چهارشانه بود و قیافه خشنی داشت، با چهره چهارگوش و بی جنبش بازیکنان پوکر و چشمان ماتی که زیر ابرو های بور و نازک فرو رفته بود. کت راه راه و کراوات آبی تیره پوشیده بود. آرام غذا می خورد و به ندرت سرش را از روی بشقابش بالا می آورد. وقتی غذایش را تمام کرد، فهرست برنامه رقابت ها را برداشت خواندش و برگه را با دقت پشت و رو کرد.
( خوان همه رمان خارجی) نویسنده: ایان فلمینگ مترجم: محمدهادی سالارورزی انتشارات: چترنگ
نظرات کاربران درباره کتاب الماس ها ابدی اند
دیدگاه کاربران