
محصولات مرتبط
کتاب نخبگان سیاسی ایران بین دو انقلاب نوشته ی دکتر علیرضا ازغندی توسط نشر قومس به چاپ رسیده است.
این واقعیتی انکار ناپذیر است که دولت ها و حکومت ها برای داشتن آینده ای درخشان، باید به تاریخشان اشراف داشته باشند. آگاهی های تاریخی در هر برهه ی زمانی برای هر حکومتی، نه تنها از ملزومات است، بلکه حتی نمی توان آن را نادیده گرفت، چرا که رویدادها و حوادث آن تا زمان مدیدی اثرگذار خواهند بود. از طرفی نمی توان از ارتباط میان تاریخ و سیاست نیز غافل شد. سیاست عنصر جدانشدنی تاریخ است و جریان های سیاسی، همیشه سرنوشت کشور ها را رقم زده اند. در این بین، نخبگان سیاسی در هر دوره، نقش بزرگی در سرنوشت کشور داشته اند و واکنش های سیاسی و اجتماعی آنان، موجب تغییر مسیر جامعه شده اند. در نتیجه، ما به عنوان یک ایرانی، بدون در دست داشتن اطلاعی از تاریخ و سیاست کشورمان و عملکرد نخبگان سیاسی، نمی توانیم چشم اندازی از آینده را تصور کنیم. کتاب حاضر، از کامل ترین منابع برای اطلاع رسانی در حوزه های مذکور بوده و با بررسی دقیق نخبگان سیاسی در دو دوره ی قاجار و پهلوی، اطلاعات سیاسی و جامعه شناسانه مفیدی در اختیار خواننده قرار می دهد. هدف نویسنده در نگارش کتاب این بوده است که خواستگاه فکری نخبه های سیاسی ایران را کشف کند و در این رستا آن ها را با مردم عام قیاس کرده تا بررسی کند آیا از قشر خاصی در جامعه هستند یا خیر و با مردم عام چه تفاوت هایی به لحاظ تحصیلات و ... دارند. نویسنده در فصل اول به تعریف مفهوم نخبه و نقش آنان در نظام سیاسی پرداخته است. لازم به ذکر است مباحث مورد نظر در کتاب با توجه به نظریات اندیشمندان معاصر؛ موسکا و پاره تو نگاشته شده و نویسنده فصل دوم را به بیان دیدگاه های آنان در مورد نخبگان اختصاص داده است. فصل سوم به ارتباط میان طبقات مختلف اجتماعی با نظام سیاسی پرداخته و فصل چهارم گروه های اجتماعی در جامعه ی ایرانی را به تفصیل بیان کرده است. ازغندی در فصل پنجم و ششم به ترتیب، به نخبگان سیاسی عصر قاجار و پهلوی اشاره کرده و آن ها را مورد واکاوی قرار داده است. سه فصل پایانی کتاب، به تربیت، ویژگی و ارزیابی نهایی آن ها اختصاص دارد. کتاب برای تمام جامعه شناسان و تاریخ شناسان و سیاسیونی که مایلند تا با نقش نخبگان سیاسی در عرصه های اجتماعی و سیاسی ایران آشنا شوند، منبع کاملی است.
فهرست
پیش گفتار فصل اول: تعریف مفاهیم
- مفهوم گروه نخبه
- نخبه سیاسی کیست؟
- نقش نخبگان در افزایش ظرفیت نظام سیاسی
- طبقه حاکم از نظر موسکا
- حکومت صالحان
- دیدگاه موسکا درباره نظام نمایندگی
- جامعه شناسی سیاسی از دیدگاه پاره تو
- نظریه گروه نخبه پاره تو
- گردش ادواری نخبگان
- طبقه فرادست
- طبقه متوسط
- طبقه کارگر
- گروه های رسمی
- گروه های غیررسمی
- گروه های رسمی در ایران بین دو انقلاب
- گروه های غیر رسمی در ایران
- گروه های غیر رسمی و نتایج سلطه آن ها بر جامعه
- نظریات کلی
- پادشاه
- شاهزادگان
- دیوانیان
- نخبگان مجلس در دوره اول مشروطیت
- شاه شاهان
- بازیگران اصلی قوه مجریه
- منشأ اجتماعی و خاستگاه طبقاتی مجریه
- نخبگان مجلس
- منشأ اجتماعی و خاستگاه طبقاتی نخبگان مقننه
- خانواده ها و ارتباط آن ها با دربار
- کلوپ ها و دوره ها
- ویژگی های نخبگان سیاسی
- روابط شاه با نخبگان سیاسی
- تأثیر خلقیات شاه و نخبگان بر فرهنگ سیاسی مردم
- ناکارآمدی نخبگان سیاسی
- فارسی
- انگلیسی
برشی از متن کتاب
در عصر مشروطیت به دلایل مختلف، به ویژه به خاطر بی ثباتی مستمر سیاسی حاکم بر جامعه با تکرار دوره ها ی نمایندگی بسیار کمتری نسبت به دو دوره ی بعدی مواجه هستیم. تمرکز قدرت شاه در سال های 1305 تا 1320 و دخالت های مستقیم او در امر انجام انتخابات و ثبات سیاسی حاکم زمینه مناسبی را فراهم ساخت که شمار و نسبت نمایندگان دارای سابقه نمایندگی افزایش قابل توجهی بیابد، یعنی 76 درصد از نمایندگان دارای سابقه وکالت باشند. در عصر سوم مشروطیت حدود نیمی از نمایندگان دارای سابقه وکالت و نیمی دیگر بدون سابقه وکالت بودند. این امر ناشی از تحولات اجتماعی درون جامعه ایران سال های پس از اجرای اصلاحات ارضی است که به پیدایش نیروهای اجتماعی جدید، تحصیلکردگان، دیوانیان، فن سالاران و کارگران کمک کردند و هم چنین متاثر از دخالت گسترده شخص محمدرضا شاه در انتخابات نمایندگان و در نهایت شکل دادن ترکیب جدید نخبگان سیاسی در دو مجلس شورای ملی و سنا بود. محمد طلوعی می نویسند: « رضا شاه و پسرش هر دو در انتخابات نمایندگان مجلس دخالت می کردند، ولی نوع دخالت و میزان دخالت آن ها در کار انتخابات و تعیین وکلای مجلس متفاوت بود... رضا شاه اصرار داشت که انتخابات مجلس به موقع انجام یافته و جلسات مجلس مرتبا تشکیل شود. در انتخاب نمایندگان مجلس هم قبل از انجام انتخابات صورت کسانی که موقعیت محلی داشتند از مراجع مختلف به عرض می رسید. رضاشاه هم چنین موقعیت وکیل مجلس وقت و رضایت یا عدم رضایت مردم را با او استفسار می کرد و معمولا با مشورت نخست وزیر و وزیر داخله وقت درباره انتخابات یکی از آن ها تصمیم می گرفت.» بر طبق ماده 48 قانون اساسی، مجلس فقط با موافقت نمایندگانش می توانست منحل شود، در حالی که به موجب تصمیم مجلس موسسان، مورخ 18 اردیبهشت 1328، شاه این امتیاز را به دست آورد که بتواند هر دو مجلس شورای کلی و سنا را به تنهایی یا با هم منحل کند. بدین ترتیب، اصل« قدرت ناشی از اراده ی شاه» جایگزین« قدرت ناشی از اراده ی ملی» شد. حسین فردوست در خاطرات خود راجع به نظام مجلس و دخالت های شخص شاه و قوه ی مجریه در قوه ی مقننه می نویسد:« در زمان نخست وزیری اسدالله علم، محمدرضا دستور داد که با علم و منصور یک کمیسیون 3 نفره برای انتخابات نمایندگان مجلس تشکیل دهم... هر روز منصور با یک کیف پر از اسامی به آن جا می آمد... منصور اسامی افراد مورد نظر را می خواند و علم هر کدام را می خواست تایید می کرد، و آن ها سر از صندوق آراء در می آوردند.»
نویسنده: دکتر علیرضا ازغندی انتشارات: قومس
نظرات کاربران درباره کتاب نخبگان سیاسی ایران بین دو انقلاب - ازغندی
دیدگاه کاربران