کتاب چرا خدا به زرافه گردن دراز داده است؟

کتاب چرا خدا به زرافه گردن دراز داده است؟ جلد ششم از مجموعه  چرا خدا چنین کرد؟ نوشته ی غلامرضا حیدری ابهری با تصویرگری حمیدرضا بیدقی توسط نشر جمال به چاپ رسیده است.

با این کتاب، کودکان در قالب یک داستان آموزنده و اخلاقی به یکی از رازهای خلقت در مورد زرافه پی می برند. گورخر و گوزن دو دوستی هستند که همیشه با هم بازی می کنند. یک روز زرافه ای که بسیار تشنه است، پیش آن ها می آید و از آنان نشانی نزدیکترین برکه ی آب را می خواهد. گورخر با دیدن زرافه شروع به خندیدن می کند و او را به خاطر داشتن گردن درازش مسخره می کند. زرافه با ناراحتی از آن ها جدا می شود و به سمت برکه می رود. گوزن با گورخر صحبت می کند و او را متوجه می کند که نباید دیگران را به خاطر ظاهرشان مسخره کرد. گورخر که از کارش پشیمان است به همراه گوزن به سمت برکه می روند تا از زرافه معذرت خواهی کند. زمانی که آن ها به زرافه می رسند، او برای آن ها از فایده های داشتن گردن بلند خود می گوید و ... . تصاویر کتاب را حمیدرضا بیدقی به تصویر کشیده و این اثر برای گروه سنی ب و ج مناسب می باشد. در هر یک از جلدهای این مجموعه سعی شده است تا کودکان با یکی از مخلوقات خداوند و رازهای هستی در مورد آن مخلوق آشنا شوند. بر اساس داستان های این مجموعه انیمیشنی نیز ساخته شده است.

 

برشی از متن کتاب

گورخر و گوزن، با هم خیلی دوست بودند. آن ها تقریباً هر روز همدیگر را می دیدند و مدتی را کنار هم می نشستند و گل می گفتند و گل می شنیدند. یک روز مثل همیشه در حال حرف زدن با هم بودند که زرافه ای پیش آنها آمد و گفت: «ببخشید من خیلی تشنهام. در این اطراف، نزدیک ترین برکه ی آب کجاست؟» گورخر سرش را پایین انداخت و یواشکی خندید. گوزن آهسته به گورخر گفت: «چرا می خندی؟ مگر زرافه حرف خنده داری زد؟» گورخر در گوش گوزن گفت: «نه، ولی من هر بار زرافه ها را می‌بینم، خنده ام می گیرد. من که نفهمیدم گردن دراز آن ها به چه دردی می خورد.» سپس زرافه را مسخره کرد و به او گفت: «جناب زرافه ی گردن دراز! برکه ی آب کمی جلوتر است. امیدوارم گردنتان همیشه دراز باشد!» بعد هم باز هرهر خندید. زرافه از حرف‌های گورخر خیلی ناراحت شد. تا حالا کسی او را به خاطر گردن درازش مسخره نکرده بود. می خواست با گورخر دعوا کند؛ اما چیزی نگفت و به طرف برکه ی آب رفت. گوزن به گورخر گفت: «دوست من! تو نباید با زرافه اینطور حرف می زدی!» گورخر گفت: «مگر من چه گفتم؟ من فقط به او گفتم گردن دراز!» گوزن گفت: «تو گردن دراز او را مسخره کردی؟ آیا تو خودت دوست داری کسی پوست راه راهت را مسخره کند؟ آیا من خوشم می آید که کسی شاخ مرا مسخره کند؟»

نویسنده

" غلامرضا حیدری ابهری " در سال 1348 هجری شمسی در شهر تهران به دنیا آمد. تحصیلات دورة ابتدایی و راهنمایی را در همین شهر گذراند. به خاطر علاقه به علوم دینی، تحصیلات دورة دبیرستان را نیمه تمام رها کرد و به شهر قم رفت. در مدارس علمیه قم، تحصیل علوم دینی را آغاز کرد و از اساتید بزرگ حوزه بهره برد. او هم زمان با تحصیل، نویسندگی را نیز تجربه کرد. اولین اثر او در سال 1374 منتشر شد. از آن به بعد نیز آثار متنوعی را پدید آورد. البته او چندین اثر ادبی و تاریخی و حدیثی را نیز برای بزرگسالان نوشته است. برخی آثار وی از سوی جشنواره‌های مرتبط با کتاب هم برگزیده شده‌اند.

(چرا خدا چنین کرد؟ 6) (چرا خدا چنین کرد 6) نویسنده: غلامرضا حیدری ابهری تصویرگر: حمیدرضا بیدقی انتشارات:جمال