loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب چقدر سرده (این همه هدیه از خداست 6)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب چقدر سرده ششمین جلد از مجموعه ی این همه هدیه از خداست نوشته ی مجید محبوبی با تصویرگری حمیدرضا بیدقی توسط نشر جمال به چاپ رسیده است.

علی موقع برگشتن از مدرسه حسابی سردش می شود؛ او دلش می خواهد هرچه سریع تر به خانه برسد تا در کنار بخاری خود را گرم کند. اما زمانی که می رسد نه خبری از گرمای بخاری هست و نه خبری از ناهار گرم و خوشمزه! او با تعجب از مادر خود می پرسد: چرا این قدر خانه سرد است؟ مادر برای او توضیح می دهد که، چند ساعتی است گاز قطع شده و به همین دلیل خانه یخ کرده است و او هم نتوانسته غذایی را برای ناهار آماده کند. علی خیلی ناراحت می شود او برای این که بتواند خود را گرم کند پتویی را به دور خود می پیچد و مجبور می شود به جای غذای گرم، یک لیوان شیر با کلوچه بخورد. بعد از گذشت مدت زمانی گاز وصل می شود اما حالا تمام اعضای خانواده به دلیل سردی خانه، سرما خورده اند. بعد از این اتفاق علی می فهمد، باید در مصرف نعمت های الهی صرفه جویی کنیم و درست مصرف کنیم تا همیشه بتوانیم از وجود این الطاف خداوند بهره ببریم.

" چقدر سرده " جلد ششم از مجموعه ی " این همه هدیه از خداست " می باشد که در چند جلد با عناوینی از جمله رفیق خوب ابر، طوفان دیوانه، عمو سعید بنّا!، گنجشک تشنه، خطر به خیر گذشت، شیر بی مزه و... با هدف آشنایی با انواع نعمت های الهی و اهمیت وجود آنها برای گروه سنی کودک تهیه و به چاپ رسیده است. صفحات مصور، متن ساده و رنگ آمیزی شاد تصاویر یکی از نکاتی است که موجب جذابیت داستان های این مجموعه میان کودکان شده است.

آشنایی با نعمت ها، باعث افزایش ایمان و علاقه ی کودکان به خدای مهربان می شود. هم چنین تامّل در آنها، فکر و اندیشه ی کودکان را رشد می دهد و آنان را در نگاه به جهان و موجودات گوناگون آن دقیق تر می سازد. گفت و گو درباره ی نعمات خداوند یک روش قرآنی برای خدا شناسی است.

 


برشی از متن کتاب


علی از سرما می لرزید و یک سره زنگ در را می زد. مادر علی در را باز کرد و گفت: بچه! چقدر عجله می کنی؟ علی سلام کرد و دوید توی اتاق و گفت: مامان! از سرما یخ زدم. هوا خیلی سرده! مادر جواب سلام او را داد و کیف را از دستش گرفت. بعد گفت: علی جان! گاز قطع شده! خونه یخ کرده. یک پتو دور خودت بپیچ تا سرما نخوری. علی از سرما می لرزید. پتویی روی سرش انداخت تا گرم شود. علی خیلی ناراحت بود. با بی حوصلگی گفت: از سرما مثل آدم برفی شدم. حالا ناهار چی داریم؟ مادر یک لیوان شیر با کلوچه برای علی آورد و گفت: عزیزم! گاز قطع شده! هم خانه یخ کرده و هم غذا نداریم. بی گاز که نمی شود چیزی پخت. حالا یک لیوان شیر بخورتا غذا درست بشود. علی گفت: آخه آدم برفی می تواند شیر و کلوچه بخورد؟ مادر خندید و گفت: غُر نزن. قدر نعمت های خدا را باید دانست. علی با ناراحتی شیر را خورد. دوباره رفت زیر پتو. یاد بابابزرگ افتاد که می گفت: آدمی زاد نه طاقت سرما را دارد و نه توان گرما را. یک ساعت طول کشید تا گاز وصل شد. مادر بخاری را روشن کرد و گفت: وقت نیست غذا درست کنم. کمی از غذای دیروز مانده، همان را گرم می کنم. علی رفت کنار بخاری نشست. می خواست حرفی بزند ولی صدایش گرفته بود. حسابی سرما خورده بود. مادر علی گفت: وقتی که گاز بود، چقدر گفتم شعله بخاری را کم کنید. گفتم لباس مناسب بپوشید تا نیاز نباشه شعله بخاری را زیاد کنیم. گوش ندادید همه سرماخوردیم. علی گفت...

نویسنده


" مجید محبوبی " سال 1352 در ملکان تبریز به دنیا آمد. در سال 1369 وارد حوزه ی علمیه ی تبریز شد و در آن جا به جلسات قصه خوانی " عبد المجید نجفی " راه یافت و به آموزش اصول قصه نویسی پرداخت. مجموعه ی چهارده جلدی معصومین علیه السلام و آن روز، آن مهمانی از جمله آثار دیگر ایشان می باشد.

نویسنده: مجید محبوبی تصویرگر: حمیدرضا بیدقی انتشارات: جمال  


درباره مجید محبوبی نویسنده کتاب کتاب چقدر سرده (این همه هدیه از خداست 6)


نظرات کاربران درباره کتاب چقدر سرده (این همه هدیه از خداست 6)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب چقدر سرده (این همه هدیه از خداست 6)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل