کتاب دوست خوب آسیاب جلد دوم از مجموعه ی این همه هدیه از خداست نوشته ی مجید محبوبی توسط انتشارات جمال به چاپ رسیده است.
" علی " با کمک دوست خود " محمد "، فرفره ی کوچک و قرمز رنگی درست کرده و داخل خانه می دود و از تماشای چرخش آن لذت می برد. پدر از دیدن کاردستی قشنگی که پسرش درست کرده خوشحال می شود و می گوید: فکر کردن، از دوران کودکی در وجود ما شکل می گیرد و ایده ی ساخت کاردستی هایی مثل این فرفره را در ذهن، شکل می دهد که با تلاش و کوشش می توان از اندیشه های نو و نعمت های خداوند برای خدمت به انسان ها استفاده کرد. پدر در ادامه ی صحبت های خود با نشان دادن تصویر یک آسیاب بادی، درباره ی اهمیت حرکت جریان هوا و قدرت آن در به چرخش درآوردن این آسیاب ها صحبت می کند و به علی توضیح می دهد که در گذشته کشاورزان گندم های خود را با کمک این روش تبدیل به آرد می کردند. هم چنین او به قدرت باد در به چرخش درآوردن پره های توربین ها و تولید برق هم اشاره می کند. اکنون علی به اهمیت نعمت باد به خوبی پی برده است و از خداوند به خاطر این هدیه ی مهم سپاس گذاری می کند.
" دوست خوب آسیاب " جلد دوم از مجموعه ی " این همه هدیه از خداست " می باشد که در چند جلد با عناوینی از جمله چقدر سرده، طوفان دیوانه، عمو سعید بنّا!، گنجشک تشنه، خطر به خیر گذشت، شیر بی مزه و... با هدف آشنایی با انواع نعمت های الهی و اهمیت وجود آنها برای گروه سنی کودک تهیه و به چاپ رسیده است. صفحات مصور، متن ساده و رنگ آمیزی شاد تصاویر یکی از نکاتی است که موجب جذابیت داستان های این مجموعه میان کودکان شده است.
آشنایی با نعمت ها، باعث افزایش ایمان و علاقه ی کودکان به خدای مهربان می شود. هم چنین تامّل در آنها، فکر و اندیشه ی کودکان را رشد می دهد و آنان را در نگاه به جهان و موجودات گوناگون آن دقیق تر می سازد. گفت و گو درباره ی نعمات خداوند یک روش قرآنی برای خدا شناسی است.
برشی از متن کتاب
پدر علی، فرفره ای دست پسرش دید، با خوشحالی پرسید: علی! خودت این رادرست کردی؟ علی با فرفره ی قرمزش، دور خانه دوید. فرفره به سرعت چرخید. علی نفس زنان گفت: از دوستم محمد، یاد گرفته ام. پدر فرفره را از علی گرفت و گفت: خیلی خُب! بده ببینم. چه کاردستی قشنگی درست کردی. علی گفت: باید مواظب باشید که باد شما را نبرد توی آسمان! پدر علی او را تشویق کرد و گفت: دانشمندان، از همان کودکی فکر می کردند و تلاش می کردند. آنها در بچگی همین چیزهای را که تو و محمد درست کرده اید، می ساختند؛ بعد که بزرگ تر می شدند، چیزهایی می ساختند که همه ی مردم از آن استفاده کنند. مثلا دانشمندان آسیاب درست می کردند تا مردم با آن گندم های شان را آرد کنند. پدر عکس یک آسیاب را به علی نشان داد. علی با تعجب گفت: پره های این آسیاب چقدر شبیه فرفره من است. پره های به این بزرگی چه جوری می چرخند؟ بابا گفت: آفرین پسرم! پره های آسیاب هم مثل فرفره تو کار می کنند. باد پره های آسیاب را می چرخاند و سنگ آسیاب، گندم ها را آرد می کند. به این آسیاب ها آسیاب بادی می گویند. تازه از باد برای تولید برق هم استفاده می شود. علی با خودش گفت: خدایا شکر که باد را به ما هدیه دادی تا راحت تر زندگی کنیم. کاش می شد یک هواپیما درست کنم که با باد کار کند و من را به همه جا ببرد!...
نویسنده
" مجید محبوبی " سال 1352 در ملکان تبریز به دنیا آمد. در سال 1369 وارد حوزه ی علمیه ی تبریز شد و در آن جا به جلسات قصه خوانی " عبد المجید نجفی " راه یافت و به آموزش اصول قصه نویسی پرداخت. مجموعه ی چهارده جلدی معصومین علیه السلام و آن روز، آن مهمانی از جمله آثار دیگر ایشان می باشد.
نویسنده: مجید محبوبی تصویرگر: حمیدرضا بیدقی انتشارات: جمال
نظرات کاربران درباره کتاب دوست خوب آسیاب (این همه هدیه از خداست 2)
دیدگاه کاربران