کتاب بزبز قندی (بخون و بچین 8)

کتاب بزبز قندی هشتمین جلد از مجموعه ی بخون و بچین سروده ی مهدی مردانی با تصویرگری علی پاک نهاد توسط انتشارات آریا نوین به چاپ رسیده است.

قصه ی بزبز قندی داستان نام آشنای همه ی ایرانی هاست، اما این بار آن را در قالب شعر و با طراحی زیبا در کتاب بزبز قندی می خوانیم. خانم بزی قصه ی ما، سه تا بزغاله ی ناز به نام های شنگول، منگول و حبه ی انگور دارد، روزی او برای چرا می رود و به بچه ها سفارش می کند که در را برای هیچ غریبه ای باز نکنند، اما گرگ حیله گر از این فرصت استفاده می کند و در نبود مادر می آید تا بزغاله ها را بخورد. بار اول بچه ها از گرگ می خواهند تا دستش را از زیر در به آن ها نشان دهد و با دیدن دست های سیاه او در را باز نمی کنند اما گرگ بدجنس بار دیگر به دست هایش آرد می مالد و این بار بزغاله های کوچولو گول خورده، در را باز می کنند. او شنگول و منگول را می خورد اما حبه ی انگور را پیدا نمی کند، وقتی خانم بزی به خانه برمی گردد با اوضاع آشفته روبه رو می شود و حبه ی انگور که جان سالم به در برده ماجرا را برای مادر تعریف می کند... متن کامل این داستان به صورت شعر در کتاب بزبزی برای کودکان نوشته شده است. جلد و صفحات بسیار ضخیم به علاوه ی پازل های طراحی شده مربوط به داستان بر جذابیت مجموعه افزوده است، در واقع با تهیه ی این کتاب علاوه بر فراهم کردن یک کتاب داستان زیبا، هم زمان تعداد 5 پازل جالب برای کودک خریداری کرده اید. کتاب بزبز قندی از مجموعه ی بخون و بچین 8 سروده ی مهدی مردانی، توسط انتشارات آریا نوین به چاپ رسیده است.

برشی از متن کتاب

وقتی مامان بزی رفت گرگ اومد تا پشت در در زد و گفت: بچه ها اومدم من از سفر این منم مادرتون پس درو وا بکنید همه با دیدن من شادی برپا بکنید بچه ها گفتن: صدات نیست مث مادرمون تو میاری گرگ بد یه بلایی سرمون گرگه رفت و فکری کرد باز اومد خنده کنون با صدای نازکی گفت: منم مادرتون بچه ها گفتن بهش: دستتو نشون بده دستتو از زیر در واسمون تکون بده گرگ پنجه هاشو برد از زیر در تو خونه بچه ها گفتن بهش: برو گرگ دیوونه دستای مادر ما این همه سیا نبود برو از این طرفا گرگ بدجنس و حسود گرگ با آرد دستشو رفت سفید کرد و اومد با صدایی مهربون اونارو صدا می زد گفت: منم مادرتون وا کنید زودی درو بچه ها بغل کنید هر سه تایی مادرو بچه ها گول خوردن و درو وا کردن براش گرگ پرید توی خونه داد کشید با اون صداش: که منم گرگ بلا اومدم از این ورا تا یه لقمه تون کنم گشنمه جون شما در نرید از دست من که راه فراری نیست دیگه جز خوردنتون واسه بنده کاری نیست حمله کرد به بچه ها اولش شنگولو خورد بعدشم با اشتها یه گوشه منگولو خورد اما هر جا رو که گشت حبه ی انگور نبود گرگه سیر شد شکمش رفت از اونجا تند و زود      

نویسنده

" مهدی مردانی " متولد سال 1357 در شهر قزوین می باشد. اهالی شعر او را بیش تر به واسطه ی غزل هایش می شناسند اما وی دستی هم از دور بر آتش شعر کودک و نوجوان دارد. بارون میاد جر جر، حیوانات دریایی، ماه پیشونی، سبزیجات و... از جمله آثار دیگر ایشان می باشد.

• شاعر: مهدی مردانی
• تصویرگر: علی پاک نهاد
• انتشارات: آریا نوین