محصولات مرتبط
کتاب نخودی یازدهمین جلد از مجموعه ی بخون و بچین سروده ی مهدی مردانی با تصویرگری علی پاک نهاد از سوی انتشارات آریا نوین به چاپ رسیده است.
مجموعه ی بخون و بچین همان طور که از نامش پیداست، در هر جلد علاوه بر داستانی زیبا که در قالب شعر روایت می شود، از تعدادی پازل مربوط به موضوع کتاب، تشکیل شده است. این بار با قصه ی جالب و خواندنی نخودی برای کودکان تالیف شده است. ماجرا از این قرار است که: در زمان های قدیم حاکم زورگو و گردن کلفتی بود که خون مردم را در شیشه کرده و مالیات های گزاف از آن ها می گرفت. در گوشه ای از این شهر زن و مرد فقیر ی زندگی می کردند، آن دو فرزندی نداشتند و هر سال آش نذری برای برآورده شدن حاجت خود می پختند. یک روز که طبق عادت هر سال زن دیگ آش نذری را بار گذاشته بود، ناگهان نخودی از داخل آن بیرون می پرد و به شکل یک پسر بچه ی بامزه در می آید. به این ترتیب، آن ها صاحب فرزندی می شوند، یک روز حاکم همه ی مردم را فرا می خواند و آن ها را مجبور می کند تا تمام دارایی شان را به او بدهند، ولی نخودی ریزه میزه با زرنگی تمام درس خوبی به حاکم پلید داده و مردم شهر را برای همیشه نجات می دهد... برای خواندن ادامه ی این داستان جذاب و فهمیدن عاقبت حاکم می توانید به کتاب نخودی رجوع کنید. جلد و صفحات بسیار ضخیم به علاوه ی پازل های طراحی شده مربوط به داستان بر جذابیت مجموعه افزوده است، در واقع با تهیه ی این کتاب علاوه بر فراهم کردن یک کتاب داستان زیبا، هم زمان تعداد 5 پازل جالب برای کودک خریداری کرده اید. کتاب نخودی یازدهمین جلد از مجموعه ی بخون و بچین سروده ی مهدی مردانی از سوی انتشارات آریا نوین به چاپ رسیده است.
برشی از متن کتاب
توی این شهر شلوغ تو محل فقرا زن و مردی بی نوا دستاشون رو به خدا ای خدا کاری بکن از ستم رها بشیم کاری کن از ظلم این حاکمه جدا بشیم تک و تنها ست دل ما که یه فرزند نداریم روی لبای سوت و کور ما یه لبخند نداریم تا یه روز که خانمه رفته بود آش بپزه تا که نذری بده باز آش خوب و خوشمزه یهو از تو قابلمه یه نخود پرید بیرون شد شبیه پسری گفت: «سلام بر ننه جون» ننه گفت: ای نخودی تو دیگه کجا بودی گفت بهش: از بس که تو مشغول دعا بودی خدا جون گفته به من بچه ی شما باشم نمی تونم بعد از این از شما جدا باشم نخودی فسقلی شد براشون پسری خدا داد به مرد و زن پسری کاکل زری نخودی زبر و زرنگ شد عصای دستشون صبح تا شب واسه اونا کار می کرد از دل و جون وقتی که تشنه بودن واسه شون آب می یاورد صبح زود گوسفندارو واسه ی چرا می برد یه روزی حاکم شهر مهمونی گرفته بود گفت که مردم جمع بشن همه اینجا تند و زود هر کسی طلا داره زود بیاد به مهمونی اگرم کسی نیاد می شه فردا زندونی همه ی مردم شهر جمع شدن تو قصر اون طلا و نقره به دست همگی دل نگرون حاکمه درهارو بست گفت که: راهی ندارید اگه که می خواید برید طلاها رو بذارید
نویسنده
" مهدی مردانی " متولد سال 1357 در شهر قزوین می باشد. اهالی شعر او را بیش تر به واسطه ی غزل هایش می شناسند اما وی دستی هم از دور بر آتش شعر کودک و نوجوان دارد. بارون میاد جر جر، حیوانات دریایی، ماه پیشونی، سبزیجات و... از جمله آثار دیگر ایشان می باشد.
شاعر: مهدی مردانی تصویرگر: علی پاک نهاد انتشارات: آریا نوین
نظرات کاربران درباره کتاب نخودی (بخون و بچین 11)
دیدگاه کاربران