![کتاب اتللو](./images/202406/35784-C62D8472-9B11-4715-A045-03978D2DF0BF.webp_190_0_80.webp)
کتاب مکبث | ویلیام شکسپیر؛ ترجمهی عبدالرحیم احمدی
- انتشارات : قطره
- مترجم : عبدالرحیم احمدی
- تگ : کتاب مکبث
محصولات مرتبط
بخشی از کتاب مکبث؛ ترجمهی عبدالرحیم احمدی
[خلنگزار- غرش تندر. سه جادو وارد میشوند]
جادوی یکم: کجا بودهای، خواهر؟
جادوی دوم: گرازکشی
جادوی سوم: خواهر، تو کجا؟
جادوی یکم: زن دریانوردی دامنی پر داشت از دانه و میلمباند و میلمباند و میلمباند. به او گفتم : به من! پتیاره جیغی زد که: گمشو، زال جادوگر.
من اما نیک میدانم که شویاش ناخدای کشتی ببر است و رو سوی حلب کرده است.
و همچون موش بیدم، بر سر غربال خواهم تاخت
و خواهم ساخت کارـاش را و خواهم ساخت، خواهم ساخت.
جادوی دوم: تو را بادی به یاری میکنم همراه.
جادوی یکم: سپاس از مهربانیهایت.
جادوی سوم: و من هم باد دیگر
جادوی یکم: خود مرا هم هست دیگرها... که هر بندری کایشان وزا باشند.
به هر پیچ و خمی بر نقشه دریانوردان آشنا باشند.
چنان جانی ازو گیرم که افتد بیتوان و تاب.
و ننشیند به زیر خیمهگاه پلکهایش خواب
شبان، روزان به نفرین زیست خواهد
خسته و نالان شبانی هفت، نه نه بار
نزار و زار
و کشتی گرچه بازیچه است در سر پنجه خیزاب
فرو رفتن نداند در دل غرقاب
ببین تا خود چه دارم من
جادوی دوم: نشانام ده، نشانام ده!
جادوی یکم: بیا این شست آن دریانورد
آن مرد که گاه بازگشت از گشت دریا کشتیاش بشکست
]صدای طبل[
جادوی سوم: صدای طبل! باش آگاه!
مکبت میرسد از راه
هرسه (رقصان): خواهران شوم جادوکار
تیزپیمایان آب و خاک
دست اندر دست، گرد میگردند، میگردند
این سه از تو، آن سه از من
هان سه دیگر، که سازد نه. کنون آرام! افسون مایهور گردید
]مکبت و بنکو وارد میشوند[
مکبت: روزی به این زشتی و زیبایی هرگز ندیده بودم!
بنکو: تا فورس چند مانده است؟ اینان چی ستند؟ چنین ژندهپوش! به زمینیان نمیمانند و با این همه بر زمیناند. زندهاید؟ یا چنان چیزی که ازتان پرسشی توان کرد؟ گویا سخنام را در مییابید که هر سه تن زود انگشتان ترک خورده را بر لبان خشکیده نهادید. میباید زن باشید. اما، این ریشها چیست؟
مکبت: بگویید، اگر میتوانید ... بگویید که چی ستید.
جادوی یکم: درود، مکبت! درود بر تو، سپهسالار گلامز
جادوی دوم: درود، مکبت! درود بر تو، سپهسالار کودور
جادوی سوم: درود، مکبت! که از این پس پادشاهی خواهی کرد.
بنکو: سرور گرامی، از چه یکه خردهاید و از سخنانی چنین گوشنواز هراسان مینمایید؟
کتاب مکبث یکی از بهترین آثار شکسپیر میباشد که با ترجمهی عبدالرحیم احمدی در نشر قطره به چاپ رسیده است.
- تراژدی در پنج پرده
- با مقدمهای از موریس مترلینک
- نویسنده: ویلیام شکسپیر
- مترجم: عبدالرحیم احمدی
- انتشارات: قطره
![ویلیام شکسپیر](./images/202401/38938-8A9E686E-D4FA-4055-9D33-6F841D774F73.webp_450_0_80.webp)
نظرات کاربران درباره کتاب مکبث | ویلیام شکسپیر؛ ترجمهی عبدالرحیم احمدی
دیدگاه کاربران