کتاب نه مزرعه نه گاری پس کامیون سواری

کتاب نه مزرعه نه گاری؛ پس کامیون سواری نوشته ی آلیس شرتل ترجمه ی مهناز بهرامی برگردان به شعر توسط مریم اسلامی با تصویرگری جیل مکالمری توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

" آبی " نام کامیون مهربانی است که در یک مزرعه زندگی می کند. کار او بار زدن میوه ها می باشد؛ آن روز هم مثل همیشه به سمت باغ راه می افتد تا به موقع، به کاراَش برسد که ناگهان یک " کمپرسی " به سرعت از کنار او رد شده و می گوید: از سر راهم بروید کنار، مگر نمی بینید بارم سنگین است. آبی از سر راه اَش کنار می رود و بعد از رفتن او دوباره به مسیر خود ادامه می دهد؛ کمی که جلوتر می رود همان ماشین را می بیند که با چهار چرخ خود در گل فرو رفته اما هیچ کسی برای کمک کردن نیامده  است. او تصمیم می گیرد که کمک اَش کند ولی تنهایی نمی توانست این کار را انجام بدهد بنابراین دوستان خود را که گوسفند، گاو، اسب، مرغ بودند را صدا می زند تا همه با هم این کار را انجام بدهند ...

" نه مزرعه نه گاری؛ پس کامیون سواری " به صورت کاملا مصور و به زبان شعر سروده شده است. جلد اصلی این کتاب از نوع سخت می باشد و صفحات داخلی آن از کاغذ گلاسه تهیه شده است که همین امر موجب ماندگاری طولانی تر و استفاده ی راحت تر از آن می شود. متن ساده و رنگ آمیزی شاد تصاویر به کار رفته یکی از نکات مثبتی است که جذابیت آن را برای کودکان دو چندان می کند. کودکان با مطالعه ی اشعار آمده در این کتاب علاوه بر سرگرم شدن با حیوانات مزرعه آشنا شده و می آموزند مهربان بودن چه فوایدی دارد.

 

برشی از متن کتاب

یه کامیون بود به اسم آبی بار می زد از باغ سیب و گلابی یه روز که می رفت بار بزنه سیب به قورباغه گفت چه طوری؟ بیب بیب قورباغه خندید گفت خوبم قور قور آبی گفت چه خوب! از برکه شد دور گوسفند گفت بع بع گاوه گفت ما ما کامیون گفت بیب احوال شما؟ مرغه گفت قد قد جوجه ش گفت جیک جیک آبی زد براش یه بوق کوچیک اسبه گفت ایهی اردک گفت کواک آبی گفت سلام رفت تند و چالاک یه کمپرسی با بار سنگین تو جاده می کرد غرغر و هین هین گفت دارم میام با این همه بار از سر راهم زود برید کنار روی لپش بود یه زخم گنده لای ابرواش یه اخم گنده نه بوقی می زد نه می گفت سلامی یک دفعه داد زد آی دستم آی پام چهار تا چرخ اون افتاد توی گل خِر خِر کرد و گفت کارم شد مشکل داد زد قان و قان بوق زد دید و دید اما صداشو کسی نشنید پشت سرش بود آبی کوچک صداشو شنید اومد به کمک

نویسنده: آلیس شرتل تصویرگر: جیل مکالمری مترجم: مهناز بهرامی برگردان به شعر: مریم اسلامی انتشارات: پرتقال