
محصولات مرتبط
کتاب نشت نشا (جستاری در پدیده ی فرار مغزها) اثر رضا امیرخانی در انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
فرار مغزها همیشه موضوعی مورد بحث بخصوص در چندین دهه گذشته است وصد البته همیشه باعث تاسف و حیرت. همه ما کم و بیش به دلایل مهاجرت نخبه ها از کشور واقف هستیم اما نگاه "رضا امیرخانی" نگاهی نو همراه با شوخ طبعی و البته نحوه نگارشی مخصوص به خود می باشد که حتی وقتی با نظراتش مخالف هستی اما همچنان هیجان دنبال کردن کتابش را داری. در این کتاب نویسنده به نقد نظام آموزشی با ادبیاتی خاص و منحصر به فرد پرداخته است. " نشت نشا " منبعی مناسب برای دلایل فرار و شفاف سازی و از بین بردن توهمات و تعصبات نسبت به موضوع فرار مغزها می باشد. نویسنده راه حل جلوگیری از فرار مغزها را تولید علم بومی می داند و این امیدواری را می دهد که روزی فرهنگ بومی گرایی و بومی زیستن را در کشورمان ایران تجربه کنیم. این کتاب می تواند وجدان نخبگانی را که زمانی در این کشور رایگان تحصیل کرده و بالیده اند را برای همیشه بیدار نگه دارد تا وطنشان را ترک نکنند. چون آنها نشایی هستند که نشت کرده اند و باشد که بارور شوند و بازگردند...
برشی از متن کتاب
مساله زیر زمینی نیست در آن مافیایی وجود ندارد. حرف در آورده ایم که باندهایی زیر زمینی برای بچهها پذیرش میفرستند و خودمان هم باور کردهایم. بچهها سر و دست میشکنند برای رفتن. بگذار مسؤولانِ آگاه بخوانند! دانشجوی سالِ سهی شریف اگر اپلیکیشن فرم دستش نباشد و برای تافل لغت حفظ نکند، یا مشنگ است، یا فقیر است، یا پخمه.
خیال کردهایم که در زمین خودمان دانشگاه ساختهایم و نیرو میپرورانیم و آیندهسازان، مملکت را زیر و زبر میکنند و انقلابِ فرهنگی و توسعهی علمی و مشتی محکم... اما دیدیم که اولین سوراخِ پذیرش که باز شد، بهترین نیروهایمان ظرفِ سه سوت کندند و رفتند و به قولِ متواتر فرار کردند... اصلا فراری در کار نیست. فرار از کجا به کجا؟ جهانِ سوم موظف است تا مقطعِ کارشناسی، برای جهانِ اول نیرو تربیت کند، ارشد و دکترایش را هم شاید بعدتر به برنامهمان اضافه کنند! بعد حضراتِ از ما بهتران خودشان دست به گزینش و انتخاب میزنند و چاق و چلهها را سوا میکنند. به همین راحتی. ما خیال میکنیم که صاحب دانشگاه شدهایم. دانشگاهِ ما ارتباطی به کشورِ ما ندارد. دانشگاههای ما شعباتی از دانشگاههای اروپا و امریکا هستند.
به دانشجوی کشاورزیمان آموزش میدهیم که از جنگلها چگونه محافظت کند. به او توصیه میکنیم که در آب و هوای مرطوب چه درختانی را به عمل آورد. به او یاد میدهیم که حفظ محیطِ زیست چه اهمیتی دارد... بنده خدا از زیر آن پنجاه تومانیِ بزرگ که بیرون آمد، کویر میبیند و بیابان و کوهستان! پرس و جو میکند و میفهمد که اصالتاً از تکست اروپایی درس خوانده است. رمقِ دانشجوی مهندسیمان را میکشیم که یاد بگیرد چگونه طراحی کند. به زور کتابِ طراحیِ اجزای جوزف ادوارد شیگلی را طی شش واحد تنقیهاش میکنیم که خوب حالیاش شود. حالا او میتواند مسائل سه بعدیِ نامعینِ انتزاعی را حل کند. مثلاً طراحیِ شترگلوی توالتِ فرنگیِ پلاستیکیِ مقاوم در برابر حرارت بالای 2000 درجه! بعد میبینیم این با مستراحهای سنتیِ ما جور در نمیآید، استادان به این نتیجه میرسند که سنت ها را قاتی اش کنند.
و در دانشگاه علوم انسانی یاد میگیری که کانت و هگل چه فرمایشاتی فرموده اند ، اما یک گام که از دانشگاه بیرون می گذاری ، بن کتابت را می فروشی به کوپن فروش های میدان انقلاب. در دانشگاه می آموزی که چه گونه باید زلزله را به صورت تری دایمنشنال برای سازه های ساختمانی محاسبه کنی ، اما پایت را که از در دانشکده بیرون گذاشتی ، می بینی حتی در توسعه ی خود دانشگاه ، پیمان کار ساختمانی گوشش بده کار آن چه تو علم می دانی نیست ... یعنی میان دانشگاه و بیرون دانشگاه فاصله ای پر ناشدنی وجود دارد."
"در همه جای دنیا دانش گاه ساخته می شود تا مشکلات علمی آن کشور را حل نماید، اما در جهان سوم مسئله جور دیگری است. این جا دانشگاه ساخته نشده است. دانشگاه ترجمه شده است. لذاست که میبینی دانشگاه به جای حل مشکلات مملکت ما ، مشکلات ممالک دیگر را حل میکند.
تو اگر محصولت را به غرب بدهی، غربی هستی. روی قالی ایرانی زنده گی کنی و ناهار قرمه سبزی بخوری و وان یکاد آویزان کنی در آفیس دانش گاهت و شب جمعه ها هم بروی دعای کمیل ، انتهای کار با همهی این خواص می توانی ایرانی نباشی ...
مگر می توان چرخ دندهی ماشینی بود و آن ماشین را نفی کرد؟
(جستاری در پدیده ی فرار مغزها)
نویسنده: رضا امیرخانی
انتشارات: قدیانی
نظرات کاربران درباره کتاب نشت نشا - رضا امیرخانی
دیدگاه کاربران