
محصولات مرتبط
درباره کتاب شنگال
کتاب درباره ی یک وسیله به نام "شنگال " که نه شبیه مادرش قاشق و نه شبیه پدرش چنگال است، می باشد. او ترکیبی از هر دوی آن هاست. او تنهاست و تفاوتش باعث تنهایی اش شده است. پدر و مادرش او را دوست داشتند، ولی در آداب و رسوم خانوادگی آن ها رسم نبود، هم چنگال و هم قاشق باشند. وقت غذا او هیچ جایگاهی در سر میز شام نداشت و تنها در کشوی آشپزخانه می ماند. البته گاهی قانون شکنی هم اتفاق می افتاد، مثل ازدواج پدر و مادر شنگال و حالا خانواده ی آن ها غیر عادی بود. یک روز او با خودش فکر کرد اگر بخواهد جایگاهی در میز غذا داشته باشد، باید شبیه پدر یا مادرش شود. او یک کلاه گرد روی سرش گذاشت تا بیشتر شبیه قاشق ها شود ولی چنگال ها به او گفتند که خیلی گرد شده، بعد یک تاج کاغذی روی سرش گذاشت ولی قاشق ها گفتند دندانه هایش تیز است. او به بازی قاشق ها و چنگال ها با خوراکی های آشپزخانه نگاه می کرد و می دید که نمی تواند مانند آن ها باشد و ظاهرش با آن ها متفاوت است، تا اینکه یک روز...
بخشی از کتاب شنگال
توی آشپزخانه ی آن ها، چنگال ها، چنگال بودند و قاشق ها، قاشق.
آداب و رسوم خانوادگی قاشق ها و چنگال ها سفت و سخت رعایت می شد. رسم نبود چیزی هم این باشد و هم آن؛ البته معلوم است که قانون شکن هایی هم بودند، مثل چاقوهایی که عاشق چوب هاب غذا خوری می شدند و انبرک هایی که با چنگال ها ازدواج می کردند؛ اما این جور خانواده ها غیر عادی به حساب می آمدند.
یک روز، بعد از این که شنگال هزار بار از خودش پرسید:
"آخه تو کی هستی؟" و وقت چیدن سفره، بارها و بارها دست به دست شد و هی دست به سرش کردند...
آهی کشید و با خودش فکر کرد، اگر بخواهم توی سفره جایی داشته باشم و مثل بقیه برای خودم کسی بشوم باید فقط یک چیز باشم. پس تصمیم گرفت برای خودش فکری بکند.
اول از همه، باید برای سرش فکری می کرد. یک کلاه لبه دار سرش گذاشت تا بیشتر شبیه قاشق بشود؛ اما چنگال ها گفتند:
"واه واه! چه کله ی گردی!"
بعد، برای خودش یک تاج کاغذی درست کرد تا بیش تر شبیه چنگال باشد؛ اما قاشق ها گفتند:
" واه واه! چه قدر دندانه هایش تیز است."
شنگال همین طور مانده بود که آیا به جز او چیز دیگری هم هست که تنهای تنها باشد و او را هم هیچ وقت سر سفره راه ندهند؟"
وقت شام، شنگال از بالای کمد همین طور به قاشق زل زده بود که با نخودفرنگی ها چوگان بازی می کردند، و تخم مرغ های پخته را با مهارت روی سرشان نگه می داشتند. در یک گوشه ی دیگر، چنگال ها روی پوره ی سیب زمینی، نقش های قشنگ و ظریف می انداختند. چند تایی از آن ها هم مثل بند بازها می چرخیدند؛ آن وقت رشته فرنگی های مارپیچی، دور تا دورشان می پیچیدند. بعد از شام و هر غذای دیگری، وقتب قاشق ها و چنگال ها در ظرفشویی میان آب و کف فراوان، خوش و خندان شسته می شدند، شنگال باز هم فقط و فقط نگاه می کرد.
تا اینکه یک روز، یکی وارد شد که خیلی بازیگوش و شلوغ پلوغ بود. این موجود شلوغ، تا حالا از چنگال و قاشق و رفتار سر سفره هیچ چیزی نشنیده بود. این وروجک همه جا را چرب و کثیف کرد، همه چیز را پخش و پلا کرد و عین خیالش هم نبود!.....
کتاب شنگال نوشته ی کیو مکلیر تصویرگری ایزابل آرسنالت و ترجمه ی زهره پریرخ توسط انتشارات فاطمی به چاپ رسیده است.
- درجه ی خوب در فهرست لاک پشت پرنده
- تایید شده ی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی
- نویسنده: کیو مکلیر
- تصویرگر: ایزابل آرسنالت
- مترجم: زهره پریرخ
- ناشر: فاطمی
مشخصات
- نویسنده کیو مکلیر
- مترجم زهره پریرخ
- انتشارات فاطمی
نظرات کاربران درباره کتاب شنگال | فاطمی
دیدگاه کاربران