کتاب ارابه ی خورشید

درباره کتاب ارابه ی خورشید

این کتاب از مجموعه کتاب های " داستان هایی برای فکر کردن " و بر اساس اسطوره های روم می باشد. این مجموعه سعی دارد انسان را به اندیشیدن در مسائل ساده و روزمره ی زندگی، وادارد و رفتارهای خانوادگی و اجتماعی را به کودک بیاموزد. آموزه هایی مانند فروتنی، همکاری، عشق، بخشندگی، قول، ادب و درک دیگران در قالب داستان های افسانه ای و کهن آموزش داده می شود. در برگردان کتاب به فارسی سعی شده است مطالب با فرهنگ و آموزه های ایرانی منطبق باشد. " فایتون " پسری بود که دوست داشت قدرتی مانند قهرمانان افسانه ای داشته باشد. او هیچ گاه پدرش را ندیده بود تا این که مادرش رازی را به او گفت و فایتون فهمید پدرش آپولو قهرمان افسانه ای و نگهبان خورشید است. آپولو وظیفه داشت ارابه ای که خورشید در آن بود را حرکت دهد و نمی توانست به دیدن همسر و پسرش برود. فایتون از آن پس پرغرور شده و قدرت خاصی یافته بود و در جواب دوستانش برای قدرتش، می گفت پسر آپولو است. یک روز فایتون با اپافوس پسر ژوپیتر قهرمان قهرمانان برای تکان دادن درختی که در راه افتاده بود بحث کرد و اپافوس به تمسخر او را فرزند انسان دانست و قبول نکرد او پسر آپولوست. فایتون به سمت آسمان رفت و در آن جا پدرش آپولو را دید و ...

کتاب مصور و رنگی است و تصاویر بر اساس فرهنگی که داستان از آن نشات گرفته، طراحی و نقاشی شده است. کتاب برای کودکان رده ی سنی " ب " و " ج " مناسب می باشد.

بخشی از کتاب ارابه ی خورشید

قلب فایتون پر از غرور و اطمینان بود. او حالا می دانست که پدرش نگهبان قدرتمند خورشید است. او حالا کارهای دشوار را به راحتی انجام می داد. وقتی دوستانش می پرسیدند: " فایتون تو چطور یک مرتبه این قدر قدرتمند شدی؟ "

جواب می داد: " خب من پسر نگهبان خورشیدم! من هر کاری دلم بخواهد می توانم انجام دهم! "

دوستانش به او حسادت می کردند.

روزی فایتون با اُپافوس رو به رو شد. اُپافوس پسر ژوپیتر بود.

ژوپیتر، قهرمان تمام قهرمانان، از همه ی موجودات افسانه ای قوی تر بود. اُپافوس همیشه به این که پسر قوی ترین قهرمان آسمان بود افتخار می کرد. آن ها با هم مسابقه گذاشتند تا ببینند چه کسی می تواند درختی را که راه را بند آورده است تکان دهد.

اُپافوس گفت: " چرا نمی خواهی قبول کنی که بازنده ای؟ برداشتن این درخت کار هرکسی نیست! "

فایتون که از باختن خوشش نمی آمد گفت: " چی؟ قبول کنم که بازنده ام؟ هیچ وقت چنین چیزی را قبول نمی کنم! "فایتون همه ی زورش را زد تا درخت را بردارد و راه را باز کند.

اُپافوس زیر لب خندید و گفت: " مهم نیست که زورت چقدر باشد، مهم این است که تو بالاخره انسانی و نه فرزند یکی از قهرمانان آسمان! "

کتاب ارابه ی خورشید اثر چانگ شین کیم با تصویرگری دورینا تسمان و ترجمه ی حسین شیخ رضایی توسط انتشارات فاطمی به چاپ رسیده است.

• کتاب طوطی
• بر اساس اسطوره های روم
• نویسنده: چانگ شین کیم
• تصویرگر: دورینا تسمان
• مترجم: حسین شیخ رضایی
• انتشارات: فاطمی