
محصولات مرتبط
کتاب ماکارونی و کوفته قلقلی برای همه! نوشته ی مارلین بارنزو ترجمه ی هوشنگ شرقی توسط انتشارات فاطمی به چاپ رسیده است.
در این کتاب کودکان در قالب یک داستان طنز و شیرین مفاهیم محیط و مساحت را می آموزند و یاد می گیرند که محیط های گوناگون، می توانند مساحت های یکسانی داشته باشند. خانم و آقای " آسایش " تصمیم می گیرند تا مهمانی ترتیب دهند و اعضای خانواده و فامیل را که مدت زیادی است آن ها را ندیده اند برای ناهار دعوت کنند. آقای آسایش تصمیم دارد برای مهمانان ماکارونی و کوفته قلقلی در کنار سالاد و نان سیر درست کند. خانم آسایش هم برای مهمانان که تعدادشان 32 نفر است، هشت میز کوچک و 32 صندلی سفارش داده، به طوری که دور هر میز 4 نفر بنیشنند. روز مهمانی فرا می رسد و مهمانان وارد می شوند و هر کدام شروع به تغییر چیدمان میزها می کنند و آن ها را به هم می چسبانند. هر بار که خانم آسایش می خواهد توضیح دهد که تغییر چیدمان باعث می شود تا برخی مهمانان جایی برای نشستن نداشته باشند، فایده ای ندارد و کسی به حرف های او توجه نمی کند تا این که ...
داستان شیرین و تصاویر رنگی و شاد در آموزش هر چه بهتر مفهوم محیط و مساحت به کودکان نقش به سزایی دارند. تصویرگر کتاب " دبی تیلی " است و این اثر برای گروه سنی ج مناسب می باشد.
برشی از متن کتاب
یک روز خوب خانم آسایش مشغول رسیدگی به کاهوها در حیاط خانه اش بود. به شوهرش گفت: «می دونی خیلی وقته اهل خانواده رو ندیدیم.» آقای آسایش جواب داد: «درست می گی.» او روی نیمکت دراز کشیده بود و کاری را می کرد که بیشتر از هر کاری دوست داشت در باغچه سبزیجات انجام دهد، خواندن کتاب آشپزی. خانم آسایش گفت: «شاید زمان دور هم جمع شدن خانواده شده باشه!» آقای آسایش تأکید کرد: «فکر خیلی خوبیه . هوم ... بگذار ببینم. فهرست غذاها. فهرست غذها! شام برای دو نفر که برای چهار تا شش نفر هم کافیه. فکر می کنی چندنفر می شیم.» خانم و آقای آسایش بچه هایشان را دعوت کردند. عروس و دامادها هم پدر و مادرشان را دعوت کردند. خانم آسایش برادرش را دعوت کرد. آقای آسایش هم همسایه کناری را دعوت کرد که دیگر در حکم اعضای خانواده بودند. همه دعوت شده بودند. آقای آسایش گفت: «روی هم باخودمون 32 نفریم.» بعد با تعجب پرسید: «چه چیزی می تونه توی اجاق ما جا بگیره که 32 نفر رو سیر کنه؟» خانم آسایش پرسید: «چرا ماکارونی و کوفته قلقلی معروفت رو درست نمی کنی؟» آقای آسایش گفت: «فکر خوبیه.» خانم آسایش پرسید: «چطوره چندتا میز و صندلی هم اجاره کنیم؟» و سرش را از روی دفتر تلفن بلند کرد. دو هفته بعد روز بزرگ فرارسید. آقای آسایش صبح زود بیدار شد و تمام صبح را به آشپزی گذراند. او 16 قطعه نان سیر و 8 بسته نیم کیلویی ماکارونی تازه پخت. 8 پیمانه سس ماکارونی جوشاند و 96 قطعه کوفته قلقلی درست کرد. خانم آسایش تمام گوجه فرنگی ها، خیارها و کاهوهای رسیده اش را برای درست کردن سالاد روی میز چید. همان طور که خانم آسایش منتظر رسیدن میز و صندلی های اجاره ای بود، نقشه ای برای نشستن مهمان ها کشید. بعد بشقاب ها، ظرف های شیشه ای، ظرف های نقره، سفره ها و چند گلدان را از کمد بیرون آورد. اما وقتی میز و صندلی های اجاره ای رسیدند، یک صندلی کم بود. آقای آسایش گفت: «نگران نباش، یه کاریش می کنیم.» خانم آسایش یک صندلی تاشو پیدا کرد. حالا میزها آماده بودند. هر میز چهار سرویس ناهار خوری، چهار صندلی و یک گلدان پر از گل های دوست داشتنی داشت. آقای آسایش در حالی که هشت بشقاب کرفس و زیتون در درست داشت، از آشپزخانه بیرون آمد، یکی برای هر میز. درست بعدازظهر، دختر خانواده آسایش با شوهر و دو فرزندش رسیدند. خانم آسایش گفت: «خوش آمدید.» آقای آسایش گفت: «بیایید بنشینید.» دختر خانواده آسایش پیشنهاد کرد: «بیایید دو تا میز رو به هم بچسبونیم تا شما هم بتونید با ما بنشینید.» خانم آسایش گفت: «اما جا نیست ...» آقای آسایش گفت: «هست. کلی جا و کلی نون سیر هست.» ...
(یک داستان ریاضی) نویسنده: مارلین بارنز تصویرگر: دبی تیلی مترجم: هوشنگ شرقی انتشارات: فاطمی
مشخصات
- انتشارات فاطمی
نظرات کاربران درباره کتاب ماکارونی و کوفته قلقلی برای همه!
دیدگاه کاربران