loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب نخودی و پیتزای فلفلی (شیرین ترین قصه های ایران)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب نخودی و پیتزای فلفلی از مجموعه شیرین ترین قصه های ایران نوشته ی حدیث لزر غلامی و با تصویرگری آمنه اربابون توسط انتشارات شهر قلم به چاپ رسیده است.

در این مجموعه، داستان‌هایی که نسل به نسل از گذشته های دور نقل شده، به شکلی جدید با نقاشی های زیبا و شاد برای کودکان بیان می‌شود. روزی در شهری که به اندازه یک پیتزا بود بچه ای به دنیا آمد که خیلی خیلی کوچک و به اندازه نخود فرنگی بود، پدر و مادرش اسم نخودی را بر روی او گذاشتند. نخودی با این که بچه کوچک و ریزی بود اما دل بزرگی داشت و از چیزی نمی ترسید و عقلش خیلی کار می‌کرد. پدر و مادرش آرزو می‌کردند که کاش او کمی بزرگتر بود و حق آن ها را از پادشاه بدجنس می‌گرفت. پادشاه به پدر و مادر نخودی سفارش پیتزا داده و آن را خورده، اما پولش را حساب نکرده بود. نخودی تصمیم گرفت حق پدر و مادرش را از پادشاه بگیرد و یک پیتزا فلفلی بزرگ درست کرد و خودش به زیر پیتزا رفت و آن را قل داد و با خود برد. در راه پادشاه رودخانه، آتش و روباه نیز همراه نخودی شدند. آن ها به قصر پادشاه رسیدند و ... .

 


برشی از متن کتاب


بچه ها وقتی به دنیا می آیند کوچولواند. ولی یک روز، توی یک شهر گنده، اندازه ی یک پیتزا، بچه ای به دنیا آمد خیلی خیلی کوچولو، اندازه نخود فرنگی روی پیتزا، اسمش را گذاشتند نخودی! مادر نخودی گریه می کرد: «ای وای بچه ام خیلی ریزه است!» ولی نخودی گفت: «مامان اصلا نگران نباش! من خودم کوچولوام ولی دلم گنده است و عقلم کار می کند!» بابای نخودی گفت: «تو به این ریزی، چه طوری می خواهی کیف و کتاب جمع کنی و بروی مدرسه؟» نخودی گفت: «بابا اصلا نگران نباش! من خودم کوچولوام، ولی دلم گنده است و عقلم کار می کند!» مامان و بابا گفتند: «کاشکی یک کمی بزرگ تر بودی و حق ما را از پادشاه بدجنس می گرفتی!» نخودی پرسید: «مگر پادشاه چه کار کرده؟» مامان و بابا گفتند: «ما به سفارش پادشاه، برایش یک پیتزا پر از قارچ و پنیر درست کردیم، پیتزا را خورد و پولمان را نداد.» نخودی گفت: «من می دانم و پادشاه بدجنس. می روم به قصرش و کله اش را مثل گوجه فرنگی قرمز می کنم.» مامان و بابا گفتند: «تو نمی توانی! تو خیلی کوچولو هستی.» نخودی خندید و گفت: «من خودم کوچولوام، اما دلم گنده است و عقلم کار می کند.» بعدهم به مامان و بابایش گفت که یک پیتزای خیلی گنده فلفلی درست کنند! مامان وبابایش گفتند: «آخر تو پیتزای به این گندگی را چه طوری با خودت می بری؟» نخودی گفت: «پیتزای فلفلی را بذارین روی سرم، قل می خورم و می روم» آن قدر ریزه بود که زیر پیتزای به آن گندگی دیده نمی شد. رسید به رودخانه، رودخانه گفت: «هی پیتزای فلفلی کجا می روی؟» نخودی خندیدو گفت: «من پیتزای فلفلی نیستم که! نخودی ام. می روم حال پادشاه را جا بیاورم.» رودخانه گفت: «من هم باهات بیایم؟» نخودی گفت: «دل من گنده است.بپر توی دلم باهم برویم.» ...

نویسنده


" حدیث لزر غلامی " نویسنده، شاعر، فیلمنامه نویس، عضو سه دوره‌ی هیأت مدیره‌ی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان متولد 1360 است. او اولین داستان اش را در سن 11 سالگی نوشت. از آن به بعد سروش نوجوانان به یکی از پاتوق های هفتگی او تبدیل شد. در 14سالگی پایش به برنامه ی تلویزیونی جنگ آفتاب باز شد. در سال 1378 وارد دانشگاه شد و در رشته ارتباطات، شاخه روزنامه نگاری در دانشگاه علامه طباطبایی  تحصیل کرد. در همین ایام کار روزنامه نگاری را هم به صورت حرفه ای و در روزنامه صبح امروز ادامه داد. از او بیش از بیست و پنج جلد کتاب داستان و شعر برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان منتشر شده که بعضی از آن ها " قوقولی غوغول "، مجموعه کتاب های"  دوستت دارم " و " اگر زن نبودم، قطار بودم " هستند.

(شیرین ترین قصه های ایران) نویسنده: حدیث لزرغلامی تصویرگر: آمنه اربابون انتشارات: شهرقلم  

درباره حدیث لزرغلامی نویسنده کتاب کتاب نخودی و پیتزای فلفلی (شیرین ترین قصه های ایران)

حدیث لزر غلامی نویسنده‌ای است که با جادوی داستان‌هایش، کودکان را در یک سفر خیالی، برای رشد و مهارت‌های مختلف، همراهی می‌کند. این نویسنده بعدها شعر و فیلم‌نامه را هم به کارنامه کاری خود افزود. مجموعه «دو خط شاهنامه» از آثار این نویسنده می‌باشد. ...

نظرات کاربران درباره کتاب نخودی و پیتزای فلفلی (شیرین ترین قصه های ایران)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب نخودی و پیتزای فلفلی (شیرین ترین قصه های ایران)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل