کتاب هنسل و گرتل

معرفی کتاب هنسل و گرتل:

" هنسل " و " گرتل "، برادر و خواهر کوچکی هستند که به همراه نامادری شان که زن بسیار بدجنسی است زندگی می کنند. او اصلا آنها را دوست ندارد و دلش می خواهد هر چه زودتر از دست شان خلاص بشود. بنابراین یک روز تصمیم می گیرد این خواهر و برادر را به جنگل بفرستد؛ او می دانست که آنها راه برگشتن به خانه را بلد نیستند.

هنسل و گرتل هم بی خبر از همه جا راه می افتند و برای این که بتوانند موقع برگشتن به راحتی راه خانه را پیدا کنند؛ پشت سر خود اثری از خرده های نان را به جا می گذارند غافل از اینکه پرنده ها تمام آن خرده نان ها را خورده بودند. حالا دیگر آنها در جنگل گم شده اند و نمی دانند که چطور باید راه خود را پیدا کنند. بعد از مدتی آنها به دره ای زیبا می رسند و خانه ای را از جنس شکلات و شیرینی پیدا می کنند و با خوش حالی به سمت آن می روند تا قسمتی از آن را بخورند اما نمی دانند که جادوگری بدجنس در آن جا زندگی می کند که آنها را زندانی خواهد کرد و نقشه های شومی را برای شان در نظر دارد...

برشی از متن کتاب هانسل و گرتل:

هنسل و گرتل، برادر و خواهر بودند. یک روز نامادری بدجنس شان آنها را به جنگل فرستاد. هنسل و گرتل همان طور که در جنگل راه می رفتند یک رد از خرده نان پشت سرشان به جا می گذاشتند. چون فکر می کردند این رد نان کمک می کند موقع برگشتن، به راحتی راه خانه را پیدا کنند. اما وقتی خواستند به خانه برگردند، دیدند پشت سرشان هیچ اثری از رد نان ها نیست. پرنده هاهمه ی نان ها را خورده بودند.

خواهر و برادر در میان درخت های جنگل گم شده بودند، در حالی که راه خانه را بلد نبودند و هیچ نشانه ای هم برای برگشت نداشتند. آنها رفتند و رفتند تا به یک دره ی زیبا رسیدند. درست وسط دره، یک خانه قرار داشت که از کلوچه و شکلات و انواع شیرینی درست شده بود. بچه ها با خوشحالی به آن خانه ی شگفت انگیز نگاه کردند و بعد دویدند تا یک گاز از خانه ی شکلاتی بخورند. وااااااای! صبر کنید ببینم! ناگهان یک جادوگر از خانه بیرون پرید و با عصبانیت سر بچه ها داد کشید و هنسل را گرفت و توی یک قفس انداخت. بعد گفت: پسر، می دانی حالا می خواهم با تو چه کار کنم؟ تو خانه ی من را خوردی، پس من هم تو را می خورم! اوهوو اوهوو!

خرید کتاب هانسل و گرتل:

برای خرید کتاب هانسل و گرتل به کتابانه مراجعه فرمائید.