کتاب نیلی در قلعه گنج

کتاب نیلی در قلعه گنج ، نوشته ی مهدی رجبی و تصویرگری مریم رجبی توسط انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

این کتاب از مجموعه کتاب های " نامه های نیلی " است و هدف از نگارش آن آشنایی کودکان با سرزمین ایران و اماکن باستانی، شهرها و موقعیت جغرافیایی، جاذبه های گردشگری، تاریخی و بناهای دیدنی، گیاهان و جانوران مختلف، قوم ها و لحجه های گوناگون، غذاها و بازی ها و جشن های مردم ایران و فرهنگ آنها می باشد. شخصیت اصلی کتاب گربه ای به نام نیلی است، که یک روز، به اتفاق صاحبش سورنا و خانواده سورنا به نمایشگاه ایران شناسی می رود و آنجا سوار یک بالون می شود. باد و طوفان شروع می شود و بالون را با خود می برد. نیلی به شهر یزد می رسد و نامه ای برای سورنا می نویسد تا او نگران نشود. این نامه ها دنباله دار است و نیلی به هر شهری که می رسد برای سورنا نامه می نویسد و از جاذبه های این شهرها و تجربه های سفرش، تعریف می کند. او در یزد به باغ دولت آباد، مسجد جامع، ساباط های شهر یزد، محله ی فهادان، بازدید از کارگاه های پارچه بافی، زندان اسکندر، میدان امیر چخماق، قنات زارچ، موزه ی آب، آتشکده، دخمه های زرتشتیان می رود و درباره ی آنچه دیده برای سورنا می نویسد. او این مسیر را ادامه می دهد و به روستای عصر آباد، روستای فهرج، کاروانسرای زین العابدین، میبد، مهریز، عقدا، ابرکوه، کویر بافق رفته و اماکن دیدنی و تاریخی آن ها را از نزدیک می بیند و برای صاحبش سورنا نامه می نویسد و تجربیاتش از سفر به این شهرها و آن چه دیده را توضیح می دهد. او در ادامه ی سفر به سمت کرمان می رود و از شهرهای انار، معدن مس سرچشمه، رفسنجان، شهربابک، روستای میمند، سیرجان عبور می کند و به شهر کرمان می رسد. او در کرمان از حمام گنجعلی خان، گنبد مشتاقیه، گنبد جبلیه، مقبره ی شاه نعمت الله ولی، باغ شازده ماهان دیدن می کند. او راهش را ادامه داده و ...

ابتدای کتاب نقشه ی سفر نیلی و اماکن دیدنی و شخصیت های به نام هر شهر نشان داده شده است. نامه های نیلی به طور جداگانه در پاکت هایی ضمیمه ی کتاب شده است. این کتاب برای رده ی سنی " ب " و " ج " مناسب می باشد.

برشی از متن کتاب

سورنا از خواندن نامه ی جدید نیلی خیلی هیجان زده است. امروز، روز خیلی خولی برای سورنا است. چون دایی کوروش می گوید: یکی از آرزوهای من این است که بتوانم یک کارال را از نزدبک ببینم. خوش به حال کاپیتان نیلی!" سورنا می خندد: "کنار پسر عمو و دختر عمویش حسابی بهش خوش گذشته." دایی می گوید: "اتفاقا چند شب پیش تلویزیون یک مستند خیلی معرکه درباره ی گربه های شنی پخش کرد." سارا عاشق جانور شناسی است، خیلی سریع عکس کارال و گربه های شنی را توی کتاب گربه سانان ایران پیدا می کند و مامان و سورنا نشان می دهد. سارا می گوید: "ببینید چقدر گوش های کارال بامزه اند. واقعا انگار پر دارند." دایی می گوید: "توی شاهنامه چند تا حیوان اند که طهمورث رام شان می کند. یکی شان کارال یا همان سیاه گوش است. یوزپلنگ و شاهین را هم اهلی کرده." سورنا می گوید: "نیلی کلا توی این سفر خیلی خوش شانس بوده. مهم تر از همه، یکی از پیرترین موجودات زنده ی کره ی زمین را هم از نزدیک دیده." مامان با حسرت می گوید: "وای! اگر سرو ابرکوه می توانست حرف بزند، چقدر خاطره برای تعریف کردن داشت!" سورنا تأکید می کند: "اوهوم! سرو ابرکوه سه برابر مهریز پیرتو است. یک سرو دیگر هم توی روستای چم هست. ولی فکر نکنم هیچ کدام به اندازه ی سرو ابرکوه خاطره داشته باشند. مثل پدربزرگ هاست." دایی لبخند می زند و می گوید: "بعضی تا می گویند 4٥00 سال پیش، پسر حضرت نوح این سرو را کاشته. بعضی ها هم می گویند زرتشت با دست خودش آن را کاشته." سارا عکس سروها را پیدا می کند و می پرسد: "مامان! سرو حیاط ما چند سالش است؟" مامان می گوید: "مطمئنم مارکوپولو را ندیده. ته تهش سی ساله باشد." دایی می خندد و می گوید: "تا جایی که یادم می آید، مارکوپولو توی سفرنامه اش نوشته بود سرو ابرکوه مثل آبشاری سبز از آسمان روی زمین فرود آمده. حتی تشبیهش کرده به فانوسی دریایی که مسافرها را در دریای بزرگ کویر راهنمایی می کند." سارا سرش را می خاراند و می پرسد: "مگر توی کویر دریا هست؟" سورنا سرفه می کند و می گوید: "نخیر! یعنی کویر شبیه دریا بزرگ است." سارا با قهر رو برمی گرداند و می گوید: "خودم بلدم."...

نویسنده

" مهدی رجبی " نویسنده و فیلمنامه‌ نویس متولد شهریور ماه 1359 در شهر خمین است. او با نوشتن رمان کنسرو غول به شهرت دست یافت. آثار او در زمینه ی کتاب های کودک و نوجوان قابل توجه و جذاب است. از دیگر آثار او می توان کتاب های کنسرو غول، خواهران تاریک، لولو شبها گریه می‌کند، ساندویچ ساز مو دم اسبی باف، جنایتکار اعتراف می‌کند، معمای دیوانهٔ کله آبی، گریه نکنید مثل ابر باهار، ماهی‌های کف رودخانه، خاطرات چوپان چاق، فراموشان این زمستان، اشباح جنگل سوخته، اندوه بالابان، سیرک سیاه، گلوله و پلنگ، یوناتارا گم شده، وسط راهروی تاریک، راز غار جادو، درخت پول، کابوس اسب، قصه‌های عجیب برای بچه‌های عجیب غریب را نام برد.

نویسنده: مهدی رجبی تصویرگر: مریم رجبی انتشارات: زعفران