کتاب نیلی در شهر سوخته

کتاب نیلی در شهر سوخته از مجموعه ی نامه های نیلی نوشته ی مهدی رجبی توسط انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

در این جلد " سورنا " که صاحب " نیلی " می باشد، به همراه خانواده اش به بندر " گواتر " در سیستان و بلوچستان رفته اند که نیلی از ماشین بیرون می پرد و اعضای خانواده نمی توانند او را پیدا کنند. بعد از چند روز در نهایت تعجب نامه ای از نیلی به خانه می رسد. او درنامه هایش از بندر گواتر، لنج ها، جنگل های حرا، تمساح گاندو، دریاچه ای با آب صورتی و ... گفته است.

این مجموعه با الگو گرفتن از مجموعه ی " نامه های فیلیکس " به چاپ رسیده است. در هر یک از جلدهای این مجموعه " نیلی " گربه ی بازیگوش (که نماد ایران می باشد) به یک یا دو استانِ ایران زمین سفر می کند و در قالب داستان و ماجراجویی های طنزگونه کودکان را با شهرهای مختلف ایران بیشتر آشنا می کند. او در نامه هایش از مکان های تاریخی، پوشش گیاهی، جانوران هر منطقه، فرهنگ و آداب و رسوم، لهجه و پوشش مردم مناطق مختلف و ... برای کودکان صحبت می کند. نامه هایی که خواندن شان برای کودکان بسیار لذت بخش است و با ورق زدن به نامه های او می رسند. کتاب از دو بخش کلی تشکیل شده است، یکی نامه های نیلی برای سورنا است و یک بخش دیگر ماجراهای خانواده ی سورنا است که مطالب کتاب را هم زمان با یکدیگر پیش می برند. در انتهای کتاب یک پاکت به همراه چند نخ حصیری وجود دارد و نحوه ی بافتن سبد حصیری به کودکان آموزش داده شده است تا کودکان در کنار خواندن کتاب یک کاردستی و صنایع دستی را، خودشان ساخته و از آن لذت ببرند. همچنین یک کتابچه تصویری کوچک درون پاکت وجود دارد که انیمیشنی کوتاه با ورق زدن آن اجرا می شود.

برشی از متن کتاب

اتفاق خیلی غم انگیزی افتاده است. سورنا و سارا هر دو گریه می کنند. حتی هانا کوچولو هم با دیدن گریه ی آنها گریه اش گرفته است. پستانکش را با دوتا دندانی که تازه درآورده، می جود و جیغ می زند. بابا و مامان کم کم دارند از دست گریه بچه ها دیوانه می شوند. بابا یکهو می گوید: «گوش کنید. فکر کنم صدای زنگوله اش را شنیدم.» همه ساکت می شوند. اما فقط صدای موج های دریا می آید و جیغ مرغ های دریایی و غرش موتور قایق ها. بابادست هایش را می کوبد بغل پاهایش و می گوید: «گشتن بی فایده است. نیلی برای همیشه گم شده. زودتر برویم.» سارا با این حرف بلندتر گریه می کند و می گوید: «حتما تو دریا غرق شده. گربه ها آبشش ندارند که. حتما خفه شده ...» مامان می گوید: «من مطمئنم توی دریا نرفته. هیچ گربه ای از آب خوشش نمی آید ...» هانا غان و غون می کند و می گوید: «پیشی ملده ... پیش ملده ...» بعد همگی سر سورنا غر می زنندو تمام تقصیرها را می اندازند گردنش. بابا می گوید: «چندبار گفتم پنجره را باز نگذار؟» مامان می گوید: «چندبار؟ ها؟» سارا تکرار می کند: «نیلی غرق شده! غرق شده!» هانا پستانکش را محکم می جود. -پیش ملده ... سولنا بی ... سولنابی ... «بی» را از سارا یاد گرفته است. او هروقت از دست کسی عصبانی باشد به او می گوید «بی ادب» اما هانا خلاصه اش می کند و می گوید «بی» سورنا نیلی را از وقتی گربه کوچولوی ملوسی بود پیش خودش نگه داشته است. هیچ کس به اندازه او دوستش ندارد. تنها کسی که سورنا تمام رازهایش را به او می گوید، نیلی است. اصلا نفهمیدند چطور اتفاق افتاد. نزدیک بندر گواتر از ماشین پیاده شده بودند تا برای تماشای ماهیگیرها بروند کنار دریا. نیلی مثل همیشه خوابالو بود و یک چشمی چرت می زد. در ماشین را رویش بسته بودند و پیاده شده بودند. سورنا خوب یادش است که پنجره را فقط به اندازه ی یک بند انگشت باز گذاشته بود. باورش نمی شود نیل توانسته باشد از آن فسقل جا بیرون برود. بابا می گوید: «گربه ها مثل آب اند. توی هر ظرفی می توانند خودشان را جا بدهند. حتی از سوراخ کلید هم رد می شوند.» این حرف ها بی فایده است. نیلی واقعا آب شده و رفته توی زمین. همگی خسته و ناامید شده اند. مامان می گوید: «دارد دیرمان می شود، از ته دل مطمئنم نیلی حالش خوب است و حتما آدم مهربانی پیدایش می کند.» بالاخره سورنا با ناامیدی آخرین نگاه هایش را هم به دریای آبی و بی انتهای عمان می اندازد و آه می کشد. کشتی ای چوبی و قدیمی از ساحل دور می شود. سورنا با خودش خیال می کند شاید این کشتی مال دزدهای دریایی باشد و نیلی را آن ها دزدیده باشند. اما بابا می گوید اسم آن کشتی کوچک باربری لنج است. ناگهان فکری به ذهن سورنا می رسد. اصرار می کند چندتا آگهی بچسبانند روی قایق ها و خانه های حصیری ماهیگرها. ...

نویسنده

" مهدی رجبی " نویسنده و فیلمنامه ‌نویس متولد شهریورماه 1359 در شهر خمین است. او با نوشتن رمان کنسرو غول در ادبیات کودک و نوجوان توجه بسیاری از خوانندگان و اهالی ادبیات را به خودش جلب کرد. شخصیت های نوجوان در داستان های رجبی بعضاً دست و پا چلفتی، یا قهرمانانی هستند که با تلاش و کنجکاوی خود مسیر داستان را تغییر می‌دهند. رجبی برای بزرگسالان نیز می‌نویسد اما آثار کودک و نوجوان او برای بزرگسالان نیز جالب توجه و جذاب است. او همچنین نویسندگی چند سریال تلویزیونی و تله فیلم و انیمیشن را نیز به عهده داشته‌است. رمان کنسرو غولِ او توجه منتقدان حوزه ی ادبیات را به خود جلب کرده‌است. از دیگر آثار او می توان به "خواهران تاریک"، "لولو شبها گریه می‌کند"، "جنایتکار اعتراف می‌کند"، "معمای دیوانه ی کله آبی" و "ماهی‌های کف رودخانه" اشاره کرد.

نویسنده: مهدی رجبی تصویرگر: مریم رجبی انتشارات: زعفران