کتاب فلیکس و ماجرای ماشین زمان درب و داغون

کتاب فلیکس و ماجرای ماشین زمان درب و داغون نوشته ی آنت لنگن و ترجمه ی منیژه نصیری توسط انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

" فلیکس " داخل موزه در حال گشت زدن است که به یک گوی نقره ای بزرگ برخورد می کند که روی پایه های چوبی بلندی که به صورت پلکانی بوده و می شود از آن بالا رفت قرار گرفته است. او از روی کنجکاوی سوار بر آن که در واقع یک ماشین زمان قدیمی است، می شود، در همان لحظه " پروفسور اسنورک " مخترع آن شروع به آزمایشِ مجدداَش می کند و از فلیکس می خواهد به چیزی دست نزد. همان موقع بعد از تکان های شدیدی که ماشین زمان می خورد یک بچه ماموت پشمالو در مقابل اَش ظاهر می شود و شروع به فشار دادن دکمه هایی می کند که روی هر کدام شان تصویر خاصی قرار گرفته است و آن قدر با این دکمه ها بازی می کند تا علاوه بر خوداَش یک لاک پشت پیر بداخلاق هم ظاهر می شود، اکنون فلیکس به همراه آنها، سوار بر ماشین زمان به تاریخ سفر می کنند. به عصر یخبندان در دوران ماموت ها و ببرهای دندان شمشیری، مصر و دوران ساخت اهرام ثلاثه، غرب وحشی، دوران وایکینگ ها و ... او تمام اتفاقاتی را که در طول این سفرها می افتد در دفترچه خاطرات اَش یادداشت می کند و از تمام چیزهای مهمی که می بیند عکس می گیرد و در دفترچه اش می چسباند تا بعد از بازگشت به خانه آن ها را به " سوفی " بهترین دوست اَش نشان بدهد. اما او در دل تاریخ و زمان های دور گم شده است چگونه می تواند به خانه برگردد و کنار بهترین دوست خود باشد؟

داستان سفر با ماشین زمان را به همراه فلیکس از دست ندهید، زیرا اطلاعات هیجان انگیز بسیاری در مورد زندگی انسان ها در زمان های بسیار گذشته دارد هم چنین تصاویر بسیار زیبایی از عصر حجر، مصر باستان، وایکینگ ها، قرون وسطا و سرخ پوستان، مطالب آموزنده ی آن را همراهی می کند. این کتاب جلد دیگری از مجموعه داستان های یک خرگوش عروسکیِ باهوش، کنجکاو و زرنگ به نام " فلیکس " است. او به همراه صمیمی ترین دوست خود " سوفی " که صاحب اَش می باشد، خالق این داستان های زیبا هستند. فلیکس عاشق ماجراجویی، سفر و کشف اتفاقات جدید است، او دلش می خواهد به همراه چمدان قرمز مخصوص اش به دور دنیا سفر کند و با سرزمین های مختلف، مکان های ناشناخته و فرهنگ مردمان شان آشنا شود. از آن جایی که مطالب آموزنده در قالب داستانی جذاب بیان شده است و جنبه ی کسل کننده ندارد، کودکان و نوجوانان به راحتی با آن ارتباط برقرار کرده و از مطالعه ی آن لذت ببرند. عناوین برخی از جلدهای دیگر این مجموعه عبارت است از: فلیکس در سرزمین پرسش ها، فلیکس به سیرک می رود، فلیکس ساعت چنده؟، پست شیشه ای فلیکس، دور دنیا با فلیکس، فلیکس به گذشته سفر می کند، فلیکس و گنج های فراموش شده، نامه ی شگفت انگیز فلیکس و...

 

برشی از متن کتاب

یک دفعه از زیر دستگاه، صداهای نامفهوم بلندی شنیدم. مرد پیر و ژولیده ای از دریچه ای بیرون آمد. به نظرم شیشه های عینکش خیلی کثیف بود، چون که فکر کرد من مهندس هستم! بعدا فهمیدم که اسمش پروفسور اسنورک و مخترع این ماشین زمان است. اما پروفسور اسنورک اول باید یک مشکل فنی را حل کند. چون یک جای ماشین زمان اشکال دارد. برای همین، او به کمک من احتیاج دارد! من باید آن بالا توی ماشین زمان، دکمه ای را فشار بدهم و او همین الان می خواهد آن پایین چیزی توی اتاقک ماشین بگذارد. به نظر می آید کار خیلی راحتی باشد، مگر نه؟ باید اعتراف کنم بیش تر از روی کنجکاوی آن جا بودم، چون می خواستم توی این گوی عجیب و غریب را ببینم. همین که از پله ها بالا رفتم، در ماشین، درست مثل در سفینه های فضایی، فش فش کرد و خود به خود باز شد. پشت در، توی قسمت نیمه تاریک، یک جور مرکز کامپیوتری قرار داشت. تعدادی صفحه نمایش و چند ردیف صندلی آن جا بود. روی دسته ی تمام صندلی ها یک میز کنترل بود و روی شان شکل هایی دیده می شد. ای کاش می توانستم یکی از دکمه ها را فشار بدهم. اما همان موقع صدای پروفسور اسنورک از بلندگو پخش شد: توجه! از حالا به بعد، به چیزی دست نزنید. ما در حال آزمایش دستگاه هستیم! یک دفعه در مرکز کامپیوتر، نور تغییر کرد. بازوهای مکانیکی خودکار گوشی هایی را روی سرم گذاشتند. همان موقع، صدای خفه ی طبل زدن و صدای نعره ی بلندی شنیدم. ولی انگار این ها بس نبود! یک دفعه، انگار که این ها کار یک روح باشد، بچه فیلی که توی ویترین موزه دیده بودم، جلویم سبز شد. چه خوب شد که من نشسته بودم وگرنه فکر می کنم از ترس غش می کردم! چون بچه فیل پشمالو زنده بود! فوری به پروفسور اسنورک خبر دادم: توجه! این جا یک چیزی هست! یک چیز پشمالو! فکر می کنی بعدش چه اتفاقی افتاد...

نویسنده: آنت لنگن تصویرگر: کنستانزا دروپ مترجم: منیژه نصیری انتشارات: زعفران