کتاب من غمگینم (احساس های تو 3)

کتاب من غمگینم نوشته ی برایان موزس و ترجمه ی قاسم کریمی با تصویرگری مایک گوردن توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

این کتاب داستان پسر بچه ی غمگینی است که به توضیح احساس خود و اتفاقاتی که او را غمگین می کند می پردازد، مانند زمانی که پدر و مادرش باهم دعوا می کنند یا زمانی که بهترین دوستش اسباب کشی می کند و برای همیشه از پیش او می رود. او هم چنین علاوه بر اشاره به این مسائل در رابطه با اتفاقات متقابلی که باعث می شوند آن احساس اندوه به شادی تبدیل شود هم صحبت می کند ...

" من غمگینم " جلد سوم از مجموعه ی " احساس های تو " می باشد که با هدف آشنایی کودکان با احساسات خود در شرایط مختلف تهیه و چاپ شده است. تصاویر رنگیِ زیبا و مرتبط با متن موجب درک بهتر مطالب و ایجاد  یک تصویر ذهنی در کودکان می شود. مطالعه ی داستان های آمده در این مجموعه می تواند آنها را نسبت به شناخت هیجانات و احساسات درونی شان آگاه تر کند. عناوین برخی از جلدهای دیگر این کتاب عبارت است از: من خجالتی ام!، من تو سری خورم!، من حسودم!، من معلولم!، من عصبانی ام! و...

یکی از مهم ترین مهارت های هوش هیجانی، توانایی آگاهی نسبت به هیجانات است. برای آنکه کودکان قادر باشند احساسات را در خود مشخص نمایند بایستی در ابتدا علائم جسمانی مربوط به آن را در خود شناسایی کنند و سپس واژگانی را برای بیان آن احساس در نظر بگیرند. بسیاری از کودکان نمی توانند احساسات خود را از یکدیگر تشخیص دهند و نام آن ها را بر زبان بیاورند. بنابراین والدین و مربیان باید آگاه باشند و تلاش کنند تا واژه ها و معنای درست آن را به کودکان خود بیاموزند.

 

برشی از متن کتاب

هر وقت که غمگین می شوم، حس می کنم... مثل گلی هستم که باید به آن آب داد... مثل رنگین کمانی هستم که رنگ هایش را گم کرده است... مثل دلقکی هستم که خنده اش نمی آید... وقتی غمگینم روی تختم دراز می کشم. دلم نمی خواهد با کسی حرف بزنم... خودم را توی خانه ی اسباب بازی قایم می کنم... عروسکم را بغل می کنم. خیلی چیزها من را غمگین می کند. وقتی بهترین دوستم اثاث کشی می کند و به خانه ی دیگری می رود غمگین می شوم. برایت نامه می نویسم. اما وقتی چند تا نامه به دستم می رسد، خوشحال می شوم. شبی که مامان و بابا با هم دعوا می کنند و من داد و فریاد آن ها را از بالای پله ها می شنوم، غمگین می شوم. اما روز بعد، می بینم که آن ها دوباره لبخند می زنند و خوش حال اند. معذرت می خواهیم. نمی خواستیم ناراحتت کنیم. گاهی آدم بزرگ ها هم، باهم دعوا می کنند. وقتی، با مامان بزرگ توی ایستگاه قطار خداحافظی می کنم، هر دوتامان غمگین می شویم. می دانم که چند وقت نمی توانم او را ببینم. به همین خاطر او را حسابی بغل می کنم. این طوری حال دوتامان بهتر می شود....

• معرفی شده در کتاب نامه ی رشد آموزش و پرورش
• از سری کتاب های بنفشه
• نویسنده: برایان موزس
• مترجم: قاسم کریمی
• تصویرگر: مایک گوردن
• انتشارات: قدیانی