کتاب جی جی جیغ جیغو (فسقلی ها 5)

کتاب جی جی جیغ جیغو جلد پنجم از مجموعه کتاب های فسقلی ها نوشته ی تونی گراس، ترجمه ی محمدرضا مهرافزا و بازنوشته ی شکوه قاسم نیا توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

" جی جی " یک دختر بچه ی بهانه گیر و سر به هوا بود. او همیشه بی دلیل بداخلاقی می کرد و بدون این که دلیل مشخصی داشته باشد شروع به جیغ و داد کرده و دست و پاهایش را به زمین می کوبید. هر کاری که دیگران می خواستند انجام بدهند و او حوصله ی انجام آن کار را نداشت شروع به داد و فریاد می کرد و همش می گفت من بدم می آید، این رفتار زشت او واقعا مادرش را خسته کرده بود. روزی آن ها با هم به خانه ی مادربزرگ رفتند و بعد از این که مادر ماجرا را برای مادربزرگ تعریف کرد او نقشه ای برای جی جی کشید که شاید این رفتار زشت خود را کنار بگذارد...

به نظر شما مادربزرگ برای جی جی چه نقشه ای می تواند کشیده باشد؟

داستان های این مجموعه با زبانی ساده و قابل فهم، اشاره به مسائل تربیتی و اجتماعی کودکان دارد. شخصیت اصلی هر یک از داستان های این کتاب دختر یا پسر کوچولویی است که یک رفتار زشت و یا عادت منفی در خود دارد که در پایان داستان متوجه رفتار اشتباه خود می شود. چهار جلد از این مجموعه داستان ها در پایان کتاب فارسی دوره ی دبستان به عنوان کتاب مناسب برای کودکان معرفی شده است. مجموعه ی 30 جلدی فسقلی ها برگزیده ی کتاب برتر ششمین، هشتمین، دهمین و یازدهمین دوره ی جشنواره ی کتاب آموزشی رشد می باشد.

 

برشی از متن کتاب

" جی جی " بی دلیل بد اخلاقی می کرد. همیشه دنبال بهانه ای می گشت که جیغ و داد کند. برایش فرق نمی کرد که کجا و چرا و با چه کسی بداخلاقی می کند. هر لحظه و هر جا ممکن بود بد اخلاقی او شروع شود. آن وقت خودش را به زمین می انداخت، مشت ها و پاهایش را به زمین می کوبید و جیغ می کشید. یک روز جی جی با مادرش به خرید رفت. مادر می خواست نخود بخرد اما جی جی حوصله نداشت. به همین خاطر شروع کرد به بداخلاقی کردن. جیع می کشید و می گفت: من از نخود بدم می آید! بدم می آید!... مادر ناچار شد بسته ی نخود را سر جایش بگذارد تا جی جی ساکت شود. بعد هم خواست کمی هویح و کلم بخرد اما جی جی هویج و کلم هم دوست نداشت. او آن قدر جیغ کشید تا صورتش کبود شد. مادر تصمیم گرفت به خانه برگردد اما در ایستگاه اتوبوس، باز هم جی جی بهانه گیری کرد و گفت: من از اتوبوس بدم می آید! بدم می آید!... و صدای جیغش بلند شد. مادر به ناچار یک تاکسی گرفت. اما جی جی از تاکسی هم خوشش نمی آمد. آژیر جیغ او باز هم به صدا در آمد. بالاخره جی جی و مادرش به خانه رسیدند. اما در خانه هم جی جی دست از بهانه جویی بر نداشت. او وقت غذا خوردن، وقت حمام کردن، وقت مسواک زدن و حتی وقت خوابیدن هم جیغ و داد کرد و گفت که از همه ی این کارها بدش می آید. روز بعد جی جی و مادرش به خانه ی مادربزرگ رفتند. جی جی از همان بین راه بد اخلاقی هایش را شروع کرد. بالاخره به خانه ی مادربزرگ رسیدند. مادر و مادربزرگ مشغول حرف زدن شدند. مادر جی جی از بداخلاقی ها و بهانه گیری های جی جی تعریف کرد و گفت: نمی دانم با این بچه چه کنم! مادربزرگ فکری کرد و گفت: من نقشه ای برایش دارم. بعد هم آهسته نقشه اش را برای مادر جی جی تعریف کرد...

• برای پیش دبستانی ها و سال های اول و دوم
• از سری کتاب های بنفشه
• نویسنده: تونی گراس
• بازنوشته ی: شکوه قاسم نیا
• ترجمه ی: محمدرضا مهرافزا
• انتشارات: قدیانی