loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب کی بود، کی بود، من نبودم! - نردبان

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب کی بود، کی بود، من نبودم! از مجموعه ی مهارت های زندگی، اثر دوگ پیترسون و ترجمه ی فراز پندار و با تصویرگری ران ادی و رابرت ون توسط انتشارات فنی ایران به چاپ رسیده است.

اصولا در کار گروهی هر یک از اعضا بخشی از کار را به عهده می گیرد و تلاش می کند تا آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهد و در صورتی که خطا یا اشتباهی مرتکب شود از دیگران معذرت خواسته و درصدد جبران اشتباهش برمی آید. با وجود روشن بودن تمام این قوانین بسیاری از ما به هیچ عنوان حاضر به پذیرش اشتباه و خطای خود نیستیم. این وضعیت در دنیای کودکان هم وجود دارد. آن ها با مقصر دانستن یکدیگر معمولا کارشان به دعوا و قهر می انجامد. پس اگر قرار باشد نسلی بار بیاوریم که از ما توانمندتر باشند، لازم است قوانین زندگی را از کودکی به آن ها آموزش دهیم. کی بود، کی بود، من نبودم با بیان داستانی کوتاه و مصورکه شخصیت اصلی داستانش یک خیار و گوجه هستند در جهت آموزش موضوع فوق گامی هر چند کوچک، اما موثر برداشته است. خیار و گوجه فرنگی دو کارآگاه معروف دنیای سبزیجات هستند. این بار برای کمک به شاتوت خانم به خانه ی او می روند. همه جا حسابی به هم ریخته و یک نفر پایه ی تخت او را شکسته است؛ شب گذشته نخود سبز به همراه دیگر دوستانش مهمان شاتوت خانم بوده اند، اما هیچ یک از آن ها اعتراف نکرده و مشکل را به گردن نگرفته اند... کودک از خواندن این قصه ی طنز آمیز و جذاب می آموزد که وقتی خطا یا اشتباهی از او سر می زند، مخفی کاری نکند. با شجاعت آن را گردن گرفته و درصدد جبرانش برآید.

 


برشی از متن کتاب


این گوجه ی لعنتی همیشه مرا عصبی می کند. «چرا همیشه تو اول می گویی راستش را بگو، شاتوت خانم؟» گوجه جواب داد: «همیشه من این حرف را نمی زنم.» «چرا، می زنی، هیچ وقت فرصت نمی دهی که من اول بگویم.» گوجه چشم غره رفت و گفت: «خیلی خوب، این دفعه تو این جمله را بگو.» اخم کردم و گفتم: «دیگر دیر شده! تو زودتر این جمله را گفتی. درست نیست در یک پرونده دوبار بگوییم. "راستش را بگویید شاتوت خانم!" وگرنه کارتان خلاف قانون است.» گوجه از ته دل آه کشید. شاتوت  خانم پرسید: «بلاخره با هم کنار آمدید بچه ها؟» من جواب دادم: «بله! حالا تعریف کنید ببینم این جا چه اتفاقی افتاده، شاتوت خانم. فقط راستش را ...، درست به موقع متوجه شدم و حرفم را نیمه کاره گذاشتم. شاتوت خانم گفت: «نخود سبز و سه تا از دوستانش دیشب را این جا گذراندند. پیتزا می خوردند و فیلم تماشا می کردند.» من گفتم: «خوب بعد؟» «امروز صبح وقتی رفتم طبقه ی بالا که برایشان صبحانه ببرم، دیدم تختخواب شکسته است. اما هیچ کدامشان مسئولیت شکستن آن را به عهده نمی گیرند. آن ها نمی گویند کی روی تختخواب پریده و آن را شکسته است.» من همه ی حرف های شاتوت خانم را یادداشت کردم. ساعت 9:05 صبح هر سه پسر در اتاق طبقه ی بالا بودند. داشتند شیرینی می خوردند و فیلم نخود بی باک را تماشا می کردند. او ضاع خراب تر از آن بود که فکر می کردیم. همه ی کشوها نیمه باز و لباس ها روی زمین ولو بودند. تخت بدجوری خراب شده بود . یکی از پایه هایش کاملا شکسته بود. اما به نظر می رسید که سه تا از پسرها اصلا نگران نیستند یا به این موضوع توجهی ندارند. روی تخت قل می خوردند و پایین می آمدند. بعد دوباره از تخت بالا می رفتند و کارشان را می کردند. من چیزهای عجیب تر از این را خیلی کم دیده ام.    

  • درباره ی به گردن گرفتن تقصیر
  • نویسنده: دوگ پیترسون
  • مترجم: فراز پندار
  • تصویرگر: ران ادی - رابرت ون
  • انتشارات: فنی ایران



نظرات کاربران درباره کتاب کی بود، کی بود، من نبودم! - نردبان


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب کی بود، کی بود، من نبودم! - نردبان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل