کتاب بریم و بیایم با سرویس مدرسه

کتاب بریم و بیایم با سرویس مدرسه نوشته ی محمود برآبادی توسط انتشارات شهر قلم به چاپ رسیده است.

امروز روز تولد "مینو" است و مادرش به همین مناسبت یک کیک شکلاتی درست کرده تا او با خود به مدرسه ببرد. از آن جایی که سالم رساندن آن به مدرسه کار سختی است؛ مادر تصمیم می گیرد کیک را خودش تا جلوی در مدرسه ببرد. سرویس هر روز برای بردن دانش آموزان از مسیرهای مختلفی تردد می کند و برای سوار کردن مینو و مادرش داخلِ کوچه منتظر می ایستد. بعد از سوار شدن آنها، سرِ خیابان بعدی سارا یکی از دوستان مینو به جمع آنها اضافه می شود. سارا که چند وقت پیش پایش آسیب دیده و دکتر برای بهبودی اش، آن را گچ گرفته است سخت را ه می رود. مادر مینو، به او کمک می کند تا راحت تر از پله های وَن بالا بیاید. پس از گذشت مدت زمانی و رد کردن میدان، دو قلوهای مدرسه سوار بر سرویس می شوند، آنها از دیدن مادر مینو و کیکی که در دست دارد؛ بسیار خوشحال می شوند. بعد از اینکه آقای راننده تمام بچه ها را سوار می کند به سمت مدرسه راه می افتد در طول مسیر همه ی بچه ها باهم شعر تولدت مبارک را برای مینو می خوانند و دست می زنند؛ آقای راننده هم هفت تا بوق به مناسبت هفت ساله شدن او و دو تا بوق هم به مناسبت دو سالگی وَن، سرویس مدرسه، می زند. بریم و بیایم با سرویس مدرسه جلد دیگری از مجموعه ی بریم و بیایم می باشد که در چند جلد از جمله بریم و بیایم با هواپیما، بریم و بیایم با قطار، بریم و بیایم با آمبولانس و بریم و بیایم با کشتی با هدف آشنایی کودکان با انواع وسایل حمل و نقل عمومی، تهیه و به چاپ رسیده است. داشتن جلد سخت، صفحاتِ مصور از جنس کاغذ گلاسه و فشرده از جمله ویژگی های مثبت این کتاب می باشد. هم چنین شکل ظاهری آن نیز به گونه ای طراحی شده است که روی جلد اول آن وسیله ی حمل و نقلی که به کودکان معرفی می شود (در این جا وَن می باشد) با کمک یک روبان پارچه ای از آن صفحه جدا می شود و در صفحات بعدی کتاب در قسمت جای خالی قرار می گیرد و به نوعی علاوه بر آموزش، جنبه ی بازی و سرگرمی هم برای کودکان دارد.

 

برشی از متن کتاب

روز نولد مینو، مادر یک کیک شکلاتی پخت تا مینو ببرد مدرسه، سرویس مدرسه توی کوچه منتظر بود. مادر گفت من تا جلوی در مدرسه می آیم. بردنش سخت است. سر خیابان بعدی، سرویس مدرسه ایستاد تا سارا سوار شود. یک پای سارا توی گچ بود. مادر کمک کرد و سارا سوار شد. بعد از میدان، بنفشه و بهاره، دو قلوهای مدرسه سوار شدند. تا مادر مینو را دیدند از خوشحالی جیغ کشیدند. هر دو می خواستند کنار مادر مینو بنشینند. سرویس مدرسه چند تا از دوست های دیگر مینو را که سوار کرد جلوی مدرسه ایستاد تا بچه ها پیاده شوند. همین موقع زنگ مدرسه را زدند. دوقلوها داد زدند: بچه ها کیک تولد! بعد همه باهم خواندند: تولد، تولد... تولدت مبارک! آقای راننده هم هفت تا بوق برای تولد مینو زد، دو تا هم برای تولد وَن کوچولو، سرویس مدرسه! دو سال پیش در چنین روزی وَن کوچولو را خریده بود...    

(از سری کتاب های کفشدوزک) نویسنده: محمود برآبادی تصویرگر: نسیم بهاری انتشارات: شهرقلم