کتاب هزار و یک شب (قصه های خواندنی) - 0
کتاب هزار و یک شب (قصه های خواندنی) - 1
کتاب هزار و یک شب (قصه های خواندنی) - 2
کتاب هزار و یک شب (قصه های خواندنی) - 3
کتاب هزار و یک شب (قصه های خواندنی) - 4

کتاب هزار و یک شب

قصه های خواندنی
5 / _
star offstar offstar offstar offstar off
5 / _
star offstar offstar offstar offstar off
comment
like
share
bookmark
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن
توضیحات محصول
مشخصات
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران

معرفی کتاب قصه های خواندنی هزار و یک شب 

داستان ‌های کتاب هزار و یک شب دارای محتواهایی مانند طنز، تعالیم اخلاقی چه بد و چه خوب، آداب و سنن ملل مختلف، مشکلات اجتماعی، مسافرت و سیاحت و… می باشد. " ملک شهرباز " به علت خیانت همسرش، کینه ی همه ی زنان را به دل گرفته و هر روز دختری را به عقد خود در می آورد و صبح روز بعد به قتل می رساند.

" شهرزاد " دختر وزیر اوست و خود ش خواسته همسر پادشاه شود. او تصمیم می گیرد با استفاده از قدرت فکر و اندیشه و غلبه بر ترس، خود و همه ی زنان سرزمینش را نجات دهد و مایه ی آرامش روح و روان پادشاه را فراهم کند. او از همان شب اول شروع به قصه گفتن می کند و قصه را ناتمام رها می کند. پادشاه مشتاقانه منتظر شنیدن ادامه ی قصه می ماند و نمی تواند دستور مرگ شهرزاد را صادر کند. این روال ادامه پیدا می کند و به تدریج روح و روان زخمی پادشاه آرام می گیرد و کینه از دل او دور می شود. شهرزاد و قصه های دنباله دارش و گذر زمان و پیام های هر داستان موجب تعالی روح پادشاه می شوند. اما در پایان شب هزار و یکم همه چیز ...

 

برشی از متن کتاب


وزیر گفت: " مردی ثروتمند که صاحب زمین ها و خدمتکاران فراوان بود، بیمار شد و مرد. او هنگام مرگ، تنها یک پسر خردسال داشت که پس از مرگ پدر صاحب آن ثروت بی اندازه شد. ولی چون بسیار کوچک بود و نمی دانست پدرش با چه رنج و زحمتی آن مال و اموال را جمع کرده، قدر آن را نمی دانست. وقتی هم که به سن جوانی رسید، به خوش گذرانی مشغول شد و دوستان زیادی دور و بر خود جمع کرد. او بی حساب و کتاب از اندوخته ی پدر خرج می کرد و به این و آن می بخشید تا بالاخره چیزی از آن همه مال و ثروت باقی نماند. دوستان مفت خورش هم به زودی ترکش کردند و تنها ماند. پس از مدتی چنان فقیر و بی چیز شد که مجبور شد برای سیر کردن شکم خود، کارگری کند. هر روز در محل تجمع کارگران شهر می ایستاد تا شاید کسی پیدا شود و او را به کارگری ببرد. روزی از روز ها، همین طور که منتظر ایستاده و آماده ی کار بود، پیرمردی مو سفید به او نزدیک شد و گفت: " ای مرد جوان حاضری برای من کار کنی؟ " پسر گفت: " من آماده ی هر کاری هستم. آیا قبل از این، مرا ندیده ای که هر روز این جا می ایستم تا کسی بیاید و مرا برای کار، با خود ببرد؟ " پیرمرد گفت: " من قبلا هرگز تو را ندیده ام، اما این طور که از چهره ات پیداست، مردی شریف و با اصل و نسب هستی. حالا هم کاری بسیار آسان با تو دارم. " مرد گفت: " من آماده ی خدمت گزاری ام. " پیر مرد گفت: " من و ده پیر مرد دیگر، در خانه ای همین نزدیکی ها زندگی می کنیم. از آن جایی که دیگر قدرت و قوت جوانی را نداریم، به کسی نیاز داریم که در خدمت ما باشد. اگر قبول می کنی بیا و در کنار ما باش تا هم مزد خوبی نصیبت بشود و هم خداوند از تو راضی باشد. " مرد جوان گفت: " هر چه بگویی با جان و دل می پذیرم. " پیر مرد گفت: " برای این که کنار ما باشی شرطی هم دارم. " مرد جوان گفت: " شرط خود را بگو. اگر در توانم باشد آن را می پذیرم. " پیر مرد گفت: " تنها شرط من این است که مردی راز دار باشی. هر چه از ما دیدی و شنیدی در دل خود نگه داری. اگر دیدی ما گریه می کنیم، هرگز در باره ی آن از ما سوال نکن که این کنجکاوی به سود تو نخواهد بود. " مرد جوان گفت: " شرط آسانی است و آن را قبول می کنم. "

 

 

فهرست


کتاب اول- شکوه قاسم نیا درباره قصه های هزار و یک شب ماهیگیر و دیو حکایت ملک یونان و حکیم یونان حکایت ملک سندباد حکایت وزیر و پسر پادشاه شمس الدین و نورالدین اسب آبنوس جانشاه و شمسه جوذر و گنج شمردل ابوقیر و ابوصبر

کتاب دوم – نرگس آبیار مقدمه حکایت خلیفه ماهیگیر حکایت شاه، پسرش و حیله کنیز حکایت بازرگان و خسیس و پیرزن نان فروش حکایت شاهزاده و دختر دیو صورت حکایت مرد رختشو و پسرش حکایت یک قطره عسل حکایت وزیر شاه و شاهزاده حکایت مرد اندوهگین حکایت مرد زرگر و کنیز وزیر حکایت شاهزاده و دیو حکایت شیر زهر آلود حکایت پیرمرد نابینا حکایت پسر پنج ساله حکایت طاووس و مرغابی حکایت روباه و گرگ حکایت خلیفه قلابی حکایت عبدالله و برادرانش

 تازه های از ادبیات کهن ایران نویسنده: شکوه قاسم نیا - نرگس آبیار تصویرگر: محمد علی بنی اسد انتشارات: پیدایش

 

مشخصات























نظرات کاربران درباره کتاب هزار و یک شب