معرفی کتاب شوپنهاور
این کتاب، شناخته شده ترین و تأثیرگذارترین اثر "پاتریک گاردینر" می باشد که اولین بار در سال 1968 منتشر شد و موضوع اصلی آن در مورد "آرتور شوپنهاور" فیلسوف آلمانی می باشد. از "شوپنهاور" می توان به عنوان یکی از بزرگ ترین فلاسفه ی اروپا و فیلسوف پر نفوذ تاریخ در حوزه ی اخلاق، هنر، ادبیات معاصر و روان شناسی نام برد.
عظمت این فیلسوف به قدری زیاد است که "پاتریک گاردینر" فیلسوف انگلیسی، بیش تر عمر خود را صرف تحقیق درباره ی "شوپنهاور" کرد و در نهایت موفق به کشف فلسفه ی او شد. چاپ کتاب حاضر درست در زمانی اتفاق افتاد که "شوپنهاور"از مدتی قبل به دست فراموشی سپرده شده بود و دیگر کسی به طور جدی آثارش را نمی خواند. "گاردینر" با کتاب حاضر، فلسفه ی "شوپنهاور" را احیا کرد و بار دیگر نام این فیلسوف فراموش شده را بر سر زبان ها انداخت.
این کتاب ابتدا با مقدمه ای از زندگی و فعالیت های علمی این مرد آلمانی آغاز می شود و سپس نویسنده در روند بیان آثار او، فهم مخاطب را از فلسفه ی "شوپنهاور" عمیق تر و شفاف تر می سازد و کمک می کند تا ارتباط میان بخش های مختلف فلسفه ی او را دریابد. "گاردینر" با وسواس و دقت فراوان هر آن چه که در فلسفه ی "شوپنهاور" ارائه شده را بیان می کند و منبع کاملی برای شناخت این فیلسوف بزرگ و فلسفه اش به دست تمام علاقه مندان می دهد.
فهرست کتاب شوپنهاور
- یادداشت مترجم
- یادداشت ویراستار انگلیسی
- مقدمه ی نویسنده
- فصل اول: زندگی و مقدمه
- فصل دوم: امکان متافیزیک
- فصل سوم: شناخت و اندیشه
- فصل چهارم: ذات جهان
- فصل پنجم: ماهیت هنر
- فصل ششم: اخلاق و اراده ی فردی
- فصل هفتم: امر اسرارآمیز
- نتیجه گیری
- نمایه
برشی از متن کتاب شوپنهاور
تشخیص این مطلب که اصل دلیل کافی محدود به چنین حدودی است یعنی آگاه شدن از نکته بسیار مهم دیگری. شوپنهاور اصرار دارد که این اصل نمی تواند مورد استفاده ای متعالی قرار گیرد و به هر صورت که به کار گرفته یا پیش فرض شود هرگز نمیتواند برای حدود تجربه ممکن بسط یابد. زیرا آنچه در اینجا باید با آن سر و کار داشته باشیم (و موضع شوپنهاور نیز اصلاً همان موضع کانت در مورد کاربرد مقولات است) محدود به تفسیر جهان پدیداری یعنی جهان به مثابه ایده است. تنها با وجود این جهان است که مفاهیم کلیدی تجسم یافته در اصل دلیل کافی تحت صورت های مختلفش قابل تشخیص و کارکردهایش روشن می شود.
بنابراین ما نمی توانیم طوری عمل کنیم که انگار این اصل به ما اجازه می دهد سعی کنیم به پرسش هایی پاسخ دهیم که ما را به برای حدود واقعیت تجزیه پذیر می برند. مثلا نمی توانیم در مورد جهان به طور کلی بگوییم این جهان به دلیل چیزی سوای خودش وجود دارد یا باید وجود داشته باشد. چنین کاری یعنی این که اصول عقل بشری را فوق خدایان و سرنوشت قرار دهیم، آن هم به شیوه ای که کانت به درستی آن را نامشروع قلمداد می کرد. ولی این استفاده از اصل دلیل کافی در صورت علی اش دقیقا همان چیزی است که درپس قرائتی از برهان کیهان شناختی وجود خدا نهفته است و بدین وسیله این ادعا مطرح میشود که چون در نبود علتی قبلی هیچ چیز نمی تواند به وجود بیاید، باید یک causa prima یا علت آغازین وجود داشته بوده باشد که کل جهان طبیعی در نتیجه فعالیت آن به مثابه معلولش پدید آمده باشد.
نظرات کاربران درباره کتاب شوپنهاور
دیدگاه کاربران