محصولات مرتبط
دربارهی کتاب دو دنیا اثر گلی ترقی
کتاب دو دنیا مجموعهای از هفت داستان به هم پیوسته میباشد و جلد دوم از مجموعهی "خاطره های پراکنده" نیز محسوب میشود. "گلی ترقی" داستانهای خاطرهگونهی این کتاب را در ادامهی اثر قبلیاش نوشته و میتوان گفت که اگر داستانهای پیوستهی هر دو کتاب در کنار هم قرار بگیرند، تبدیل به یک رمان خارقالعاده میشوند.
داستان از زبان "گلی ترقی" درون یک کلینینک روانی در حومه ی پاریس آغاز می شود و نشان از این دارد که از حضور در آن جا رضایت ندارد و بابت موقعیت های پیش آمده شاکی است. پزشک معالج او که از علاقه اش به نوشتن آگاه است، قلم و کاغذی را در اختیارش قرار می دهد تا با نوشتن آرامش را به زندگی اش برگرداند.
"گلی ترقی" در هنگام نوشتن، به صورت مداوم بین گذشته و آینده در حرکت است و موقع پرداختن به خاطره های دور و پراکنده اش، حسرتی عمیق از گذشته و ترسی مبهم از آینده دارد که مخاطب به خوبی این ها را احساس می کند. داستان های "اولین روز" و "آخرین روز" که اولین و آخرین داستان های کتاب هستند به نوعی در هیبت "دو دنیا" ظاهر شده اند. دو دنیای مختلفی که اولین روز و آخرین روز حضور در کلینینک را به تصویر می کشند.
نویسنده قلمی دلنشین و سبکی دوست داشتنی دارد که حتما از مطالعه ی کتابش لذت خواهید برد، پس پیشنهاد می کنیم مطالعه ی این کتاب زیبا را از دست ندهید.
بخشی از کتاب دو دنیا؛ انتشارات نیلوفر
بعد از ظهر چهارشنبه، سر وقت، همراه با جواد آقا جلوی خیابان زعفرانیه حاضر می شود. دوچرخه ندارد و بلاتکلیف است. جواد آقا را مرخص می کند و مثل کسی که هرگز خیابان ماشین و آدم دوپا ندیده باشد، کنار من می ایستد. عبور از خیابان، از وسط ماشین ها برایش ترسناک است.
جیغ می کشد و پشت دوچرخه مرا می گیرد. گروه ما عبارتند از چند همکلاسی، دوتا از گل های شیراز (تا اینجا همه دختر)، دوتا از پسر دایی ها و چند تا از پسرهای هم محله (همایون و پرویز). گل مریم غریبه است. از آمدن پشیمان شده و راه برگشت ندارد. با پدرش و عکس ها و ارواح خوشبخت تر است. شوخی ها، مسخره بازیها، قیل و قال و حرف های این گروه برایش تازگی دارد. زبان ما را بلد نیست. بدتر از همه اینکه دوچرخه هم ندارد. ترک دوچرخه من می نشیند. وول می زند. می ترسد. می خواهد پیاده شود.
سرپیچ پیش از آنکه فرصت ایستادن داشته باشم می پرد پایین. تعادلش را از دست می دهد و زمین می خورد. می ایستیم. پسر دایی ها غر می زنند. دست و سر زانوی گل مریم زخمی شده و می لنگد. پرویز زیر بازویش را می گیرد. دستمالش را در می آورد و دور زانوی او می بندد. گلهای شیراز می خندند و خنده شان از روی بدجنسی و حسادت است.
دوچرخه پرویز بزرگ است. گل مریم را پشت دوچرخه او می نشانیم. دست و پا چلفتی و خجالتی است. نمی داند دست هایش را چه کار کند. پاهایش را دور از چرخ عقب نگه داشته و جرأت چسبیدن به پرویز را ندارد. مطمئنم که این دختر خودش و پرویز را معلق خواهد کرد. حرکت می کنیم. صدای جیغ گل مریم به گوشم می رسد.
نگاه نمی کنم. سرازیری باغ فردوس را تند تند پا می زنیم. سرعت میگیریم. پرویز از همه جلو می زند. گل مریم با چشم هایی که از وحشت گرد شده و دهانی آماده داد زدن به جلو نگاه می کند. دست هایش را دور کمر پرویز حلقه کرده و سفت چسبیده است. باد زیر موها و دامنش می زند و گل های شیراز با خندههای موذیانه نگاهش می کنند.
کوچه پس کوچه های الهیه پر از سایههای کیف آور است. جلوی باغ امینی می ایستیم. جوی آب بزرگ پای دیوار و زیر درخت هاست. آب خنک و زلال است. از قنات خانم فخرالدوله می آید. کفش هایمان را در می آوریم و دست ها و صورتمان را می شویم. گونه های گل مریم سرخ شده و نفس نفس می زند.
مشتی آب به صورتش می زند و بعد به تقلید از دیگران کفش هایش را در می آورد و پاهایش را توی آب فرو می کند. گل های شیراز به هم آب می پاشند و دنبال هم می کنند. بازی خوبی است و در آن گرما می چسبد. گل مریم خودش را پشت درختی بزرگ قایم می کند. با خودم می گویم که هم الان، اشک هایش سرازیر میشود اما نه! از پشت این درخت پشت درختی دیگر می پرد مشتی آب به صورت پرویز می پاشد و می خندد.
به پل رومی که می رسیم، دور میزنیم و برمی گردیم. قرار شب جمعه سرپل را می گذاریم. جواد آقا منتظر گل مریم است.
صفحه 111
خرید کتاب دو دنیا گلی ترقی
کتاب دو دنیا اثر گلی ترقی از انتشارات نیلوفر، به همراه سایر کتاب های رمان را از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.
فهرست
-
مقدمه
-
اولین روز
-
خانم ها
-
آن سوی دیوار
-
گل های شیراز
-
فرشته ها
-
پدر
-
آخرین روز
- نویسنده: گلی ترقی
- انتشارات: نیلوفر
نظرات کاربران درباره کتاب دو دنیا | گلی ترقی
دیدگاه کاربران