loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب هویج های وحشتناک!

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب هویج های وحشتناک نوشته ی ارن رینولدز و ترجمه ی پروین علی پور توسط انتشارات به نگار به چاپ رسیده است.

خرگوش کوچولو عاشق هویج خوردن است. او دوست دارد هویج هایی که می خورد، تازه و از بهترین نوع آن ها باشد. او خیلی خرگوش خوش شانسی است، خانه ی آن ها درست در کنار مزرعه ی " هوپر " قرار دارد. آن جا پر از هویج های خوشمزه، تازه و تپل است. خرگوش کوچولو هر روز صبح موقع رفتن به مدرسه ابتدا به مزرعه می رود، چند تایی از بهترین هویج ها را می کند و می خورد. برای مسیر برگشتن از مدرسه نیز تعدادی هویج کنده و با خود به مدرسه می برد. این کار هر روز او بود که تعداد زیادی هویج از مزرعه ی هوپر بکند و بخورد، تا اینکه یک روز اتفاق خیلی عجیبی افتاد و...

داستان آمده در این کتاب یک داستان تخیلی می باشد. صفحات آن مصور بوده و تصاویر آمده در آن بیانگر اتفاقاتی است که در روند قصه برای شخصیت اصلی داستان اتفاق می افتد. با مطالعه ی این کتاب متوجه می شوید که این داستان تنها جنبه ی سرگرمی نداشته و یک پیام آموزشی با خود به همراه دارد. این پیام اشاره ی غیر مستقیم به این موضوع دارد که: ترس کودکان نشات گرفته از قوه ی تخیل و تصورات ذهنی آن ها می باشد. والدین باید با کمک گرفتن از مشاور کودک به مقابله و برخورد درست با این ترس ها بروند تا بتوانند در حل این مشکل به کودکان کمک کرده باشند

 

 

برشی از متن کتاب


خرگوش کوچولو کشته مرده ی هویج بود. و هویج های مزرعه ی هوپر حرف نداشتند! چون، هم تپلی و تر و تازه بودند، هم مفت و مجانی! خرگوش کوچولو هر روز صبح چند تا هویج از مزرعه ی می کند. تا در راه مدرسه نوش جان کند! کمی بعد، چند تای دیگر می کند، تا موقع رفتن به سالن ورزش بخورد. شب هم سر راه برگشتن به خانه چند تای دیگر می کند! انگار هیچ وقت از هویج خوردن، سیر نمی شد. تا آنکه هویج ها شروع کردند به دنبال کردن او. آن روز خرگوشک، یک عالمه هویج کنده بود، که یکهو متوجه چیز عجیبی شد! او تازه می خواست با خوردن هویج ها از خودش پذیرایی کند، که صدای تک تک تک آهسته ای به گوشش رسید! سرش را برگرداند...ولی چیزی ندید. فکر کرد، حتما خیالاتی شده ام! با وجود این قدم هایش را تندتر کرد. خرگوشک همان شب داشت مسواک می زد که احساس کرد...هویج ها آن جا هستند! یکهو برگشت...اما خبری نبود! در همان حال که مسواکش را از زمین بر می داشت، پیش خود خندید و...فوری به رختخواب رفت. فردا صبح، بی سر و صدا راهی مزرعه ی هوپر شد. آهسته دستش را جلو برد تا دو تا هویج بکند، هیچ اتفاقی نیفتاد! یکی از هویج ها را گاز زد، باز هم هیچ اتفاقی نیفتاد! ای بابا...! هویج وحشتناک کجا بود!؟...عجب فکر مسخره ای! اما همان روز، به خانه که رسید...

نویسنده: ارن رینولدز تصویرگر: پیتر براون مترجم: پروین علی پور انتشارات: به نگار

 


درباره آرون رینولدز نویسنده کتاب کتاب هویج های وحشتناک!


نظرات کاربران درباره کتاب هویج های وحشتناک!


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب هویج های وحشتناک!" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل