کتاب از دست این اینترنت از مجموعه ی خانواده خرس ها نوشته ی استن و جن برنشتاین و ترجمه ی سعید خاکسار توسط انتشارات موزون به چاپ رسیده است.
این مجموعه شامل چندین جلد با موضوعات متفاوت و متنوع پیرامون، آموزش غیر مستقیم مهارت های زندگی و شهروندی ویژه ی کودکان و نوجوانان می باشد که عناوین برخی از جلدهای آن عبارت است از: قلدر، مشکل در مدرسه، تلوزیون ممنوع، همسایه های جدید، عادت بد، روز اسباب کشی، فرزند جدید، در مطب دکتر، کمک به دیگران، اردو، تاثیر بد و...نکات آموزنده ی این مجموعه کتاب ها در متن داستان نهفته بوده و جنبه ی نصیحت گونه ندارد. کودکان و نوجوانان با مطالعه متن ساده و روان به کار برده شده در زبان نوشتاری داستان می توانند برای مدتی سرگرم شده و علاوه بر آن در رابطه با اتفاقات روزمره ای که ممکن است برای آن ها پیش آید نیز آگاهانه و با دید بازتری برخورد کنند. شخصیت اصلی داستان های این مجموعه کتاب خانواده ای به نام " خانواده ی خرس ها " می باشد، که در هر جلد این خانواده با موضوع جدیدی رو به رو می شوند. اعضای اصلی این خانواده از خرس پدر، خرس مادر، خرس پسر و خرس دختر و کوچک ترین عضو خانواده خرس عسل تشکیل شده است. تصاویر زیبا به همراه رنگ آمیزی شاد به کار گرفته شده در این کتاب که بیانگر روند داستان می باشد جذابیت آن را دو چندان کرده است. " از دست دادن اینترنت " عنوان جلد چهل و چهارم از این مجموعه کتاب ها می باشد. کامپیوتر وسیله ی مفیدی است هم برای کار، هم برای سرگرمی، اما به این شرط که از آن به درستی استفاده کنیم. در این قسمت از مجموعه داستان های خانواده ی خرس ها با مضرات استفاده ی بیش از حد، از اینترنت و کامپیوتر، و هم چنین دردسرهایی که برای هر یک از اعضای این خانواده پیش می آورد ازجمله مشکلات مربوط به خرید از سایت های اینترنتی، گوش کردن موسیقی و...آشنا می شوید...
با مطالعه ی این کتاب کودکان و نوجوانان می آموزند که زیاده روی در انجام هر کاری نه تنها سودمند نمی باشد بلکه مشکلات بسیاری را نیز به وجود خواهد آورد. با داستان این کتاب و کشف اتفاقات تازه با توله خرس ها همراه شوید.
برشی از متن کتاب
بابا خیلی زود متوجه شد که برادر و خواهر برای به کارگاه او می آیند تا با کامپیوترش، بازی ویدیویی بکنند. طولی نکشید که آن ها هم برای انجام تکالیفشان، و بعد هم برای استفاده از پست الکترونیک، سایت های اینترنتی، پیام های فوری و شبکه های اجتماعی به کامپیوتر نیاز پیدا کردند. مامان هم شنیده بود که یک سایت فروشگاهی به اسم ای - خرس وجود دارد و حالا او هم کامپیوتر می خواست. حتی خرس عسل هم با کامپیوترش مشغول بازی های بازی های ساده ی کامپیوتری شده بود. بابا متوجه شد که حالا دیگر تمام خانواده ها هر روز، از صیح زود تا آخر شب پای کامپیوتر می نشینند. با وجود اینکه بابا اولین کسی بود که پای کامپیوتر را به خانه باز کرد، اما دیگر تحمل این شرایط را نداشت. شغل او ساختن مبلمان خانگی از چوب بود. او عاشق چوب بود. او عاشق کار کردن با دست هایش بود. اما عاشق نشستن پای کامپیوتر نبود. یک روز عصر، او با سر دردی که به خاطر زیاد نشستن پای کامپیوتر بود به خانه آمد. او گفت: سلام، کسی خونه نیست؟ همه کجا رفتین؟ او به طبقه ی بالا رفت تا شاید یکی را پیدا کند. سری به اتاق خواهر زد و با تعجب دید خواهر سرش را روی میز گذاشته و زار زار گریه می کند. بابا شانه ی او را نوازش کرد و پرسید: چی شده عزیزم؟ واسه ی چی گریه می کنی؟ خواهر گریه کنان گفت: همش تقصیر این صفحه ی اینترنتی مسخره ی خرسبوکه! اون بیلی گریز ولد دیوونه، توی خرسبوک نوشته که من قیافه ام مثل یه توپ پشمیه. حالا همه ی دوستام اونو خوندن و دارن مسخره ام می کنن. بعد هم اشک هایش مثل باران سرازیر شد. بابا چشمانش را چرخاند و گفت: کامپیوتر چیزی نیست به جز دردسر! او گفت: پاشو بریم ببینیم برای حل این مشک خرسبوکت چیکار می تونیم بکنیم...
- مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان
- نویسنده: استن و جن برنشتاین
- مترجم: سعید خاکسار
- انتشارات: موزون
نظرات کاربران درباره کتاب از دست این اینترنت (خانواده خرس ها 44)
دیدگاه کاربران