کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی

Name: کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی
Brand: نگاه
SKU: 6336
Price: 450000 IRR
Availability: InStock
Rating: 5 (1 reviews)

5 / -

انتشارات : نگاه
نویسنده : جیمز موریه
مترجم : میرزا حبیب اصفهانی
دسته بندی : زندگینامه و خاطرات

موجود شد خبرم کن

محصولات مرتبط

کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی

235,000 تومان

کتاب محمد صلاح | لوکا کایولی و سیریل کالوت

120,000 تومان

کتاب نامه های عاشقانه‌ی یک پیامبر(جیبی)

40,000 تومان

کتاب نامه های عاشقانه‌ی یک پیامبر

175,000 تومان

درباره‌ی کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی

"سرگذشت حاجی بابای اصفهانی" رمانی بسیار زیبا و جذاب است که با زبانی طنزگونه و دل نشین از سرگذشت زندگی پر فراز و نشیب فردی به نام "حاجی بابای اصفهانی" روایت می کند. شخصیت اصلی داستان پسری خوش قیافه با روابط اجتماعی بالا به نام "حاجی بابا" می باشد که در اصفهان به دنیا آمده و پدرش دلاک زبر دستی است. وی فوت و فن دلاکی را از پدرش آموخته و نزد او به کار مشغول می گردد. در یکی از همین روزها با بازرگانی بغدادی به نام عثمان آشنا شده و جهت تجارت همراه با او به سفری پر ماجرا می رود و در مسیر گرفتار ترکمن های راهزن می شود.

در دوره ی اسارت با عسکر که شاعری ترکمن است دوست شده و روزگار می گذراند. تا این که یک روز، با استفاده از هوش بالا و حیله های فراوان، موفق به نجات خود از دست راهزنان شده و به مشهد فرار می کند. در آن جا نیز به کار سقایی پرداخته و در همین حین با سه درویش آشنا می گردد و از سرگذشت زندگی آن ها اطلاعاتی کسب می کند که در طول کتاب به طور مفصل توضیح داده شده است.

برشی از متن سرگذشت حاجی بابای اصفهانی

در ولادت و تربیت حاجی بابا پدرم کربلایی حسن یکی از دلاکان مشهور شهر اصفهان بود. در هفده سالگی دختر شخص شماعی از همسایگان خود را عقد کرد؛ اما زناشوییش مبارک نشد. زنش نازا در آمد و او نیز از صرافت وی افتاد. در سایه ی چیره دستی و شهرت خود چندان مشتری خاصه از بازرگانان پیدا کرد که بعد از سی سال کاسبی توانست دستگاه خود را وسعتی دهد، یعنی زنی دیگر بگیرد؛ دختر صرافی توانگری را خواستاری کرد و به مطلوب خود واصل شد، چه مدت ها سر او را به دل خواهش تراشیده بود، او نیز رد تکلیفش را نتوانست، پس بدان خیال که اقلا چند صباحی از دردسر زن اول فارغ شود و در نزد پدر زن تازه «با این که در بریدن کنار در هم و دینار و روائی نقد ناسره به جای سره مضایقه نمی کرد، در سنن شرع و آداب دین داری دعوی پایداری داشت» تقدس بفروشد، عازم کربلا شد.