درباره کتاب رهایی از کارمندی به قلم رابرت کیوساکی
"رهایی از کارمندی" کتابی بسیار مفید و کاربردی با موضوع کارآفرینی است که روش های موثر و کارایی را در این زمینه به خواننده ارائه می نماید. انسان ها همواره آرزوهای بزرگی را در سر خود می پرورانند و برای دستیابی به این اهداف و آرزوها تلاش فراوان می کنند؛ اما اکثر این افراد هیچ اطلاعات درست و کاملی از شیوه ها و راه های صحیح و منطقی برای رسیدن به مقصودشان را ندارند؛ بنابراین معمولا در همان ابتدای کار، به بیراهه کشیده شده و دست آخر با نا امیدی هر چه تمام تر از سعی و تلاش بیهوده ی خود دست می کشند، غافل از این که فقط کافی ست که راه درست را بشناسند تا به صورت هدفمند به سمت آن قدم بردارند.
یکی از این آرزوهای بزرگ داشتن یک کسب و کار مستقل و پردرآمد متعلق به خود شخص می باشد تا با رهبری خویش آن را به سوی کارآفرینی، موفقیت و ثروت پیش ببرد. در همین راستا، مولف در کتاب حاضر، از رمز و راز موفقیت هایش و هم چنین شکست هایی که شخصا در زندگی تجربه کرده، سخن می گوید و با بیانی ساده و روان جهت بهره گیری صحیح و کارای مخاطب، نقشه ی دست یابی به این هدف ها را ارائه می دهد. وی تمامی مطالب را در ده فصل مجزا ولی پیوسته به هم به صورت صریح و روشن به رشته ی تحریر درآورده و به راحتی با خواننده ارتباط برقرار کرده و در نتیجه او را در مسیر خوش بختی و کامیابی در زندگی و تجارت همراهی می کند.
برشی از متن کتاب
شروع یک زندگی تازه
روزی که رسما شرکت محل کارم را ترک کردم، در سن خوان پورتوریکو بودم. آن روز یکی از روزهای ماه ژوئن سال 1978 بود. در آن زمان من به دلیل شرکت در جشنی که در کلوپ مدیران شرکت زیراکس برگزار شد، در پورتوریکو حضور داشتم. این جشن به منظور معرفی افراد برجسته و موفق شرکت بر پا شده بود. مردم از سراسر نقاط جهان در این مراسم حضور پیدا کرده بودند تا به عنوان افراد موفق معرفی شوند.رویداد بزرگی بود. من هرگز شکوه و عظمت این جشن را فراموش نمی کنم. مبلغی که شرکت زیراکس فقط برای معرفی متصدیان فروش موفق خود هزینه کرده بود، غیر قابل باور به نظر می رسید. با وجود این که در یک جشن حضور داشتم، اما لحظات سختی را می گذراندم. در تمام سه روز برگزاری مراسم، من فقط به ترک کردن شغلم به عنوان یک کارمند و از دست دادن فیش حقوقی ماهیانه و امنیت شغلی ام در این شرکت فکر می کردم. می دانستم که بعد از تمام شدن جشن سن خوان باید روی پای خودم بایستم. دیگر تصمیم نداشتم که به محل کار خود در شرکت زیراکس برگردم. هنگام ترک سن خوان، هواپیمای ما دچار نقص فنی شد. در لحظه ی فرود در میامی، خلبان از ما خواست که خون سردی خود را حفظ کنیم، سرهایمان را بپوشانیم و خود را برای حادثه ی احتمالی آماده کنیم. من پیش تر از این ماجرا به قدر کافی درباره ی اولین روزم به عنوان یک کارفرما احساس بدی داشتم، ولی حالا بدتر از آن باید خود را برای مردن آماده می کردم. اولین روز من به عنوان یک کارفرما، شروع چندان خوبی نداشت. هواپیما دچار سانحه نشد و من به سمت شیکاگو پرواز کردم؛ جایی که قرار بود خط تولید کیف پول های نایلونی خود را برای یکی از مشتریانم پرزنت کنم به دلیل تاخیر در پرواز، دیر به شیکاگو رسیدم و مشتری ای که با وی قرار داشتم و مامور خرید یک فروشگاه زنجیره ای بود، محل قرار را ترک کرده بود. یک بار دیگر با خودم فکر کردم: «این روش خوبی برای شروع حرفه ی جدید من به عنوان یک کارفرما نیست اگر این فروش را انجام ندهم، هیچ درآمدی برای تجارت نخواهم داشت؛ هیچ فیش حقوقی ای در کار نیست و غذایی برای خوردن پیدا نخواهم کرد» از آن جا که به خوردن علاقه ی زیادی داشتم، فکر نداشتن غذا بیش از هر چیز مرا آزار می داد آیا برخی از افراد ذاتا کارفرما به دنیا می آیند؟ «آیا افراد ذاتا کارفرما به دنیا می آیند یا برای کارفرما بودن آموزش می بینند؟» هنگامی که نظر پدر ثروتمندم را در خصوص این سوال قدیمی پرسیدم، او جواب داد: «پرسیدن این مساله که آیا افراد ذاتا کارفرما به دنیا می آیند یا برای این کار تعلیم داده می شوند، سوالی بی معنی است مثل آن است که بپرسیم آیا افراد ذاتا کارفرما به دنیا می آیند یا برای کارمند شدن آموزش می بینند» او ادامه داد: «افراد آموزش پذیر هستند آن ها می توانند هم برای کارمند بودن و هم برای کارفرما شدن آموزش بینند. دلیل این که تعداد کارفرمایان از کارمندان کم تر است، تنها به این مساله بر می گردد که مدارس ما افراد جوان را برای کارمند بودن تعلیم می دهند...
فهرست
مقدمه
فصل اول: تفاوت میان کارمند و کارفرما چیست؟
فصل دوم: هر چه نادان تر، پولدارتر!
فصل سوم: چرا کار رایگان
فصل چهارم: نخبه های بازار در مقابل نخبه های دانشگاهی
فصل پنجم: پول حرف اول را می زند!
فصل ششم: سه نوع پول
فصل هفتم: چگونه می توان یک کسب و کار کوچک را به یک تجارت بزرگ تبدیل کرد؟
فصل هشتم: وظیفه رهبر کسب و کار چیست؟فصل نهم: چگونه مشتریانی خوب پیدا کنیمفصل دهم: چکیده
(بادکنک را بترکان! شجاعت، شجاعت و همیشه شجاعت!) نویسندگان: رابرت کیوساکی - شارون لچر مترجم: علی رجبی ابهری انتشارات: ستوس
نظرات کاربران درباره کتاب رهایی از کارمندی | رابرت کیوساکی
دیدگاه کاربران