کتاب دختری که هیچ وقت اشتباه نمی کرد، اثر مارک پت و ترجمه ی هایده کروبی از انتشارات فنی ایران به چاپ رسیده است.
این اثر از مجموعه کتاب های مهارت های زندگی است. گاهی اوقات والدین و دیگر بزرگسالان از کودکانی که مهارت های خاصی دارند و یا باهوش هستند، توقعات زیادی دارند و دوست دارند آن ها همیشه بی عیب و نقص باشند. این توقعات فراوان در کودک ایجاد استرس می کند و می تواند به راحتی آن ها را از دوران شیرین کودکی شان دور کند. در این کتاب داستان دختری به نام بئاتریس آمده است که همیشه در مسابقات هفتگی مدرسه برنده است و تا به حال هیچ اشتباهی نداشته است. همه ی مردم شهر او را نه با نام اصلی اش بلکه با عنوان دختری که هیچ وقت اشتباه نمی کند، می شناسند و خبرنگاران برای تهیه گزارش از او به منزلش می آیند و طرفدارانش همیشه برای دیدن او صف کشیده و دست تکان می دهند. او برای سه سال پیاپی در مسابقات شیرین کاری مدرسه جایزه برده است. برخلاف بئاتریس برادرش کارل همیشه اشتباهات فراوانی می کند و کارها را غلط انجام می دهد. اما در یک روز جمعه همه چیز برای بئاتریس تغییر کرد و زمانی که با دوستانش میلی و سارا که در گروه آشپزی مدرسه عضو هستند، مشغول تهیه کلوچه بودند، نزدیک بود که تخم مرغ ها از دستان او بر روی زمین بیافتند. تمام آن روز بئاتریس به این مسئله فکر می کرد و در زمان برگزاری مسابقه ... . تصاویر کتاب را گری روبینستاین به تصویر کشیده و این اثر برای گروه سنی ب مناسب می باشد.
برشی از متن کتاب
جمعه برای بئاتریس مثل همه روزهای دیگر شروع شد. دوتا جوراب مثل هم برداشت و پوشید. حواسش بود که کفش هایش را هم درست بپوشد. یادش بود که به همسرش که اسمش هامبرت بود کلم بدهد. هامبرت کلم دوست داشت. وقتی هم که برای ناهار برادرش کارل ساندویچ درست می کرد، به یک اندازه کره و مربا روی نان مالید. وقتی هم بیرون رفت تا برای طرفدارهایش دست تکان بدهد، یادش نرفت که «صبح بخیر» و «متشکرم» بگوید. آن ها پرسیدند که تختش را مرتب کرده یا نه. این کار را کرده بود. پرسیدند تکالیف ریاضی اش فراموش نکرده. نه، نکرده بود. بعد پرسیدند: «مسابقه ی امشب را چطور؟» بئاتریس خندید و گفت: «من آماده ام!» هر چه باشد، سه سال بود که پشت سر هم برای شیرین کاری هایش جایزه می برد. بیشتر مردم حتی اسم بئاتریس را هم نمی دانستند. اینطوری صدایش میکردند: «دختری که هیچ وقت اشتباه نمیکنه.» چون تا جایی که همه یادشان می آمد، هیچ وقت اشتباه نکرده بود. برعکس بئاتریس، کارل یک عالمه اشتباه میکرد . مداد شمعی هایش را می خورد و با لوبیا سبز نقاشی می کشید. با پاهایش پیانو می زد و روی دست هایش راه می رفت. کارل عاشق اشتباه کردن بود. بئاتریس در مدرسه با بهترین دوستانش، میلی و سارا، در گروه آشپزی بودند. آن ها می خواستند چند تا کلوچه ی خیلی بزرگ بپزند و برای این کار چهار تا تخم مرغ لازم داشتند.
- مهارت های زندگی
- از سری کتاب های نردبان
- نویسنده: مارک پت - گری روبینستاین
- مترجم: هایده کروبی
- انتشارات: فنی ایران
نظرات کاربران درباره کتاب دختری که هیچ وقت اشتباه نمی کرد
دیدگاه کاربران