کتاب چطور باید یک دختر زنده بماند؟

معرفی کتاب چطور باید یک دختر زنده بماند؟

این کتاب با تفکرات جدید، پیشنهاد هایی ساده و مفید برای بهتر کردن زندگی در خانواده، مدرسه و اجتماع به مخاطب کودک و نوجوان ( دختر ) خود می دهد.  این کتاب با ایده های جذاب، راه هایی برای کنار آمدن با مشکلات کوچک و بزرگ را آموزش می دهد. نویسنده این کتاب، روانپزشک است و هم بچه ها را به خوبی می شناسد و هم بزرگترها را و می داند چگونه مسائل را از حالت مصیبت وار خارج و برای حل مسائل  راه کارهایی را ارائه می دهد. سال های نوجوانی دوره ای است که به دلیل تغیراتی در جسم و روح، زندگی کمی دشوار و پیچیده می شود و البته با لذت بزرگ شدن نیز همراه است.

با مطالعه این کتاب تقریبا میتوان کلیه سوالات و مشکلات خود را حل کرد. همچنین اگر اهل مطالعه نیستید حداقل به سراغ بخش هایی بروید که با آن مشکل، رو به رو هستید و در ضمن والدین نیز باید بدانند که اطلاعاتشان از دوره نوجوانی، مهم تر از آگاهی خود نوجوان در این زمینه است. نوجوانان با داشتن والدین آگاه بینش بهتری را در مواجهه با مشکلات بر می گزینند و احساس امنیت بیشتری می کنند و بهتر با آن ها ارتباط برقرار می کنند.

این کتاب به دلیل این که با دیدگاه و زبان نوجوان بیان شده می تواند به والدین کمک کند تا از دریچه ی نگاه نوجوانان با مسائل رو به رو شوند و با آگاهی از دنیای او، مسائل را حل کنند. برخی از مسائل این کتاب عبارتند از: نمی خواهم دوست پسر داشته باشم، از بس همه به من نگاه می کنند کفرم بالا آمده، حق ندارم لباس هایم را خودم انتخاب کنم، هیچ کس به حریم خصوصی من احترام نمی گذارد، برادرم حق دارد هر کاری می خواهد بکند ولی من نه و...

برشی از متن کتاب

برادرم حق دارد هرکاری می خواهد بکند ولی من نه! فکر می کنی برادرت بیش از تو آزادی دارد. البته اغلب اوقات، پدر مادرها، رفتاری که با دخترشان دارند با پسرشان ندارند. وقتی از خانه خارج می شوی، بیش تر مواظبت هستند، می ترسند مبادا مشکلی برایت پیش بیاید و مورد حمله یا آزار قرار بگیری... اشتباه هم نمی کنند. آن ها می خواهند مراقب تو باشند. در جامعه ما دخترها بیشتر از پسرها در معرض خطرها هستند. برادرت چند سال دارد؟ اگر بزرگ تر از توست، طبیعی است که آزادی های بیشتری داشته باشد. دلیلش این نیست که او پسر است. اما فقط یک سال بزرگتر است یا از آن بدتر، اگر کوچکتر از توست، می توانی در این مورد، با پدر و مادرت صحبت کنی. اگر برادرت تمام آزادی هایی را که می خواهد، دارد و تو اصلاً آزادی نداری. مسئله ای است که باید حل شود. حالا نوبت توست! از میان همکلاسی هایت دختری را پیدا کن که بتوانی با او بیرون بروی و از مادر او بخواه تو را به خانه شان دعوت کند: پدر و مادرت می بینند یک بزرگ تر همان اجازه را به دختری همسن و سال تو داده است. گاهی از اوقات آن ها درست نمی دانند از چه زمانی می توانند آزادی های جدیدی به تو بدهند... . از دیگر کتاب های این مجموعه می توان " چطور باید در مدرسه زنده ماند "، " چطور باید در خانواده زنده ماند "، " چطور باید بچه طلاق زنده بماند "، " چطور باید یک پسر زنده بماند "، " چطور باید بچه یکی یدونه زنده بماند "، " چطور باید با این بدن زنده بمانم " و ... را نام برد.

فهرست

  سخن روانشناس مقدمه همکلاسی صمیمی من توجه همه را جلب می کند نمی خواهم دوست پسر داشته باشم به نظر من پسرها خیلی احمق اند تا چند روز دیگر باید دندان هایم را پلاک کنم وحشتناک است من با یکی از والدینم زندگی می کنم مشکل است از بس همه به من نگاه می کنند کفرم بالا آمده پدر من فقط به برادرم توجه دارد من عادت ماهانه دارم خنده دار نیست موفق نمی شوم یک دوست صمیمی پیدا کنم هر وقت تلفن می کنم سروصدای پدرومادرم در میآید هیچکس به حریم خصوصی من احترام نمی گذارد! یک نفر در خیابان جلوی من لخت شد دلم نمی خواهد یک لقب تحقیرآمیز مردانه به من بدهند ذله شدم از این که مادرم موهایم را کوتاه می کند حق  ندارم لباس هایم را خودم انتخاب کنم پدرومادرم دلشان می خواست من پسر بودم من اشتباه کردم! ساعت ها در اینترنت با دوستانم چت می کنم من با بچه هایی که همسن وسالم نیستند، بیشتر احساس راحتی می کنم می خواهم خودم به تنهایی سوار اتوبوس شوم برادرم روزنامه هایی را که من می خوانم مسخره می کند همکلاسی هایم همیشه درباره ی مد لباس حرف می زنند، ولی این چیزها مورد علاقه من نیستند برادرم دست به سیاه و سفید نمی زند برای خودش شازده است برادرم زیاد به من می چسبد و من عصبی می شوم پدرم زیاد به من می چسبد و من عصبی می شوم چندوقت است مادرم به طرز عجییبی در مورد من سختگیری می کند وای خاک برسرم، فرم بدنم عوض شده! با من مثل بچه ها رفتار می کنند چون هنوز یک عروسک خرسی پشمالو دارم صورتم پر از جوش شده پاهایم مو درآورده جرئت نمی کنم دامن بپوشم از چاق شدن می ترسم! همه با من مثل پسرها رفتار می کنند! من تنها دختر خانواده ام فقط برادر  دارم پدر و مادرم دوست ندارند من آرایش کن
 

• نویسنده: برنادت کاستا.پراد - امانوئل ریگون
• مترجم: محمود بهفروزی
• تصویرگر: ژاک ازم
• انتشارات: ایران بان