کتاب چطور باید در خانواده زنده ماند؟

معرفی کتاب چطور باید در خانواده زنده ماند؟ 

این کتاب با تفکرات جدید و پیشنهاد های ساده و مفید برای بهتر کردن زندگی کودکان و نوجوانان در خانواده، به وسیله ی برخی قوانین طلایی به مخاطب خود کمک می کند تا با خانواده خود به مذاکره بنشیند تا یکدیگر را بهتر بشناسند. نویسنده این کتاب، روانپزشک است و کودکان و بزرگترها را به خوبی می شناسد و می داند چطور مسائل را از حالت مصیبت وار خارج کند و برای حل مسائل، راهکارهایی را ارائه دهد. امروزه کتاب های زیادی برای تربیت فرزندان وجود دارد ولی هیچ کتابی برای تربیت پدر و مادر ها نیست.

خب این همان کتاب است که برخی از نکات ریز آن را با لحن دوستانه و بامزه به فرزندان یاد می دهد که اگر شگرد ها را به کار ببرند در خانواده بدون مشکل زندگی می کنند. نویسنده در این کتاب بسیاری از مشکلات و پرسش های بچه ها را شنیده و راه و روش متفاوت حل آن ها را بیان کرده اما انتخاب روش مناسب در برخورد با مسائل با خود مخاطب است آن هم به دلیل این که در همه موارد خانواده ها شبیه به هم نیستند. برخی از مسائل بیان شده این کتاب به زبان فرزندان عبارت اند از: زیاد با پدر و مادرم جر و بحث می کنم، خواهر کوچکم هر کاری می کنم تقلید می کند، مامان یکی از راز های مرا فاش کرده، پدر و مادرم دارند طلاق می گیرند، من دروغ گفتم و...

برشی از متن کتاب

همیشه در حال دعوا با خواهر یا بردار بزرگترم هستم... شاید کمی به آن ها حسادت می کنی... به پدر و مادرت توضیح بده که تو هم دلت می خواهد مثل بزرگتر ها باشی، چون پدرها و مادرها همیشه فکر می کنند که فرزند بزرگتر، به بعضی مزیت ها که فرزند کوچکتر دارند، حسادت می کند. چندان راحت هم نیست که آدم کوچولوی خانواده باشد. می بینی که بزرگتر ها اجازه ی بعضی کارها را دارند که برای تو قدغن و ممنوع است و به محض این که می خواهی کاری مثل آن ها بکنی، خیلی دیر شده و آن ها جلو زده اند. بعد، این باعث دعوا می شود! بیشتر مواقع برادر بزرگت بد موقعی سر راه تو ظاهر می شود، مثلاً نوار مورد علاقه ات را بر می دارد و گوش می کند، هر موقع دلش می خواهد وارد اتاقت می شود انگار اتاقت راهرو عمومی است که هر وقت دلش خواست بیاید و برود و طبیعی است که به او اعتراض کنی. حالا نوبت توست! به جای مرتب دعوا کردن و بیخودی توی سر و کله ی هم زدن، چرا سعی نمی کنید با هم متحد شوید و یک گروه محکم جلوی بزرگتر ها درست کنید؟ تربیت پدر و مادر کار آسانی نیست، چه بهتر که شما ها با هم دست به یکی کنید. آیا بهتر نیست به جای این که فکر کنی آن ها رقیب تو هستند سعی کنی مزیت های داشتن خواهر و برادر بزرگتر را در نظر بگیری... . همچنین از دیگر کتاب های این مجموعه می توان " چطور باید در مدرسه زنده ماند "، " چطور باید بچه یکی یه دونه زنده بماند "، " چطور باید بچه طلاق زنده بماند "، " چطور باید یک پسر زنده بماند "، " چطور باید یک دختر زنده بماند "، " چطور باید با این بدن زنده بمانم " و ... را نام برد.

فهرست

مقدمهاز جیب پدرم بدون اجازه پول برداشتم!من دروغ گفتم!می ترسم وقتی می خواهم حرف بزنم مسخره ام کنند!دیگر تحمل این که پدرو مادرم مرا بغل کنند یا ببوسند را ندارمزیاد حوصله ی ماندن در خانه ی پدربزرگ و مادربزرگ را ندارم!نمی خواهم بروم اردوی دانش آموزی!پدر و مادرم مرا مایوس کردندچقدر دلم می خواست که یک خواهر یا یک برادر داشته باشمپدر و مادرم، خواهر یا برادرم را به من ترجیح می دهندیک حیوان خانگی می خواهم!کمک! ما اسباب کشی می کنیم!وقتی پدر و مادرم در خانه نیستند نگران می شوممن لباس های مارک های معروف را دوست دارم، اما به نظر مادرم خیلی پوچ و بی معنی است!زیاد با پدر و مادرم جرو بحث می کنم!پدر و مادرم مرا به صورت یک نی نی نگاه می کنند!احساس می کنم پدر و مادرم از دستم دلخورندمامانم بدون در زدن وارد اتاق می شود!مامانم دفتر خاطراتم را می خواند!وقتی در حمام هستم تحمل کسی را که بیاد داخل ندارممامانم یکی از رازهای مرا فاش کرده!همیشه در حال دعوا با خواهر یا برادر بزرگترم هستمخواهر بزرگم مرا کلافه کرده، می خواهد همه چیز را رهبری کند!خواهر کوچکم، هرکاری می کنم تقلید می کند!دلم می خواهد پول توجیبی داشته باشم!درست نیست، عادلانه نیست، ناحق است، مرا متهم می کنند، اما من نبودم!بابا و مامانم نمی خواهند در خانه یک مهمانی کوچولو برپا کنمجانم به لبم رسیده از کلاس پیانو!پدر و مادرم به خاطر نمره های مدرسه، مخم را می خورند!از خودم می پرسم چه طور پدرم می تواند مادرم را تحمل کند! (یا برعکس)دیگر بابام را دوست ندارم، او مادرم را به گریه می اندازدمامانم این روزها دائم در حال دعوا کردن هستندپدر و مادرم دارند طلاق می گیرندمی خواهم بروم با پدرم زندگی کنماز نامادری ام متنفرم! از ناپدری ام نفرت دارم!می ترسم پدرم، بچه های نامادری ام را بیشتر از من دوست داشته باشدمامانم دوباره عروسی می کند!پدر بیکار شده است!مامانم مریض است!پدر بزرگ یا مادربزرگم فوت شدهمن یک سیلی نوش جان کردم!پدرو مادرم مرتب کتکم می زنند!من باید مرتب دارو بخورم!من معلول هستمبرادرم معلول استمن پدر و مادر اصلی ام را نمی شناسمپدر یا مادرم فوت کرده!از این کتاب خوشت آمده؟

• نویسنده: کاترین ماتلن - برنادت کاستا
• مترجم: ناهید قزوینی
• تصویرگر: پاسکال لومتر
• انتشارات: ایران بان