معرفی کتاب چطور باید با این بدن زنده بمانم ؟
این کتاب با تفکرات جدید، پیشنهادهایی ساده و مفید را به مخاطب کودک و نوجوان خود ارائه می دهد. نویسنده این کتاب، روانپزشک است و آشنایی کامل به اخلاق و رفتار کودکان و نوجوانان دارد و آن ها را به خوبی می شناسد. او می داند چطور مسائل را از حالت مصیبت وار خارج کند و برای حل مسائل و مشکلات راه کارهایی را ارائه می دهد. این همان کتابی است که برخی از نکات ریز را برای زندگی بهتر داشتن را با لحن دوستانه و بامزه به نوجوانان یاد می دهد. نویسنده در این کتاب بسیاری از مشکلات و پرسش های بچه ها را شنیده و راه و روش متفاوت حل آن ها را بیان کرده است.
البته که می دانید بدن ما واقعا شگفت انگیز است و می تواند قوی و زیبا و حتی نبوغ آمیز باشد. برای کشف و آزمایش این بدن که گاهی از اتفاقات درونی و بیرونی آن تعجب می کنیم و خوشحال و ناراحت می شویم، این کتاب راهنمای خوبی است که بدنمان را به ما می شناساند و چگونگی کار آن را شرح می دهد درضمن بدنمان همیشه هم آن گونه که فکر می کنیم نیست.
همچنین برای این که خود را سرحال احساس کنیم حرکاتی را هم این کتاب به ما آموزش می دهد و پر از توصیه های جذاب برای راحت کنار آمدن ما با جسممان است. اگراز هیکلت ناراحتی و برایت مشکل ساز است و خواب راحتی نداری و از قبیل این ها، با توصیه های زیرکانه این کتاب می توانی از دست این فکرها خلاص بشوی.
برشی از متن کتاب
من تیک دارم. این عادت خانوادگی است که هر وقت نگرانی، تکرار می کنی مواظب باش برای تو به صورت عادی در نیاید. در یک وضعیت جدید نگران کننده، گاهی پیش می آید که انسان حرکاتی را تکرار می کند که تصور می کند به منزله ی عامل اعتماد به نفس و خلاص شدن، شناخته شده اند: ضرب گرفتن با انگشت روی میز، باز و بسته کردن کیف دستی، پیچ و تاب دادن و باز کردن دسته کوچکی از موی سر و... این حرکات ناچیز، به زور و ضرب تکرار، عادی تر، آشناتر و همچنین اطمینان بخش تر می شوند و به ما کمک می کنند این وضعیت را تحمل کنیم. حالا نوبت توست! تیک ها ممکن است وجود ما را تسخیر کنند. گاهی انسان نمی تواند این عادت را ترک کند. در چنین مواقعی، باید با کسی مشورت کرد. همه ما به نوعی تیک داریم و گاهی آن را سرگرمی می نامیم... از دیگر کتاب های این مجموعه می توان " چطور باید در مدرسه زنده ماند "، " چطور باید در خانواده زنده ماند "، " چطور باید بچه طلاق زنده بماند "، " چطور باید یک پسر زنده بماند "، " چطور باید یک دختر زنده بماند "، " چطور باید بچه یکی یه دونه زنده بماند " و ... را نام برد.
فهرست
نمی توانم یک جا بند شوم احتیاج به تحرک دارم گاهی احساس دلشوره و دلهره دارم خیلی زود، خشکم می زند گاهی به زحمت نفس می کشم زبانم را بیرون می آورم گوش هایم گرفته اند زیاد عرق می کنم بدنم مثل مرغ پرکنده دون دون می شود دست و پاهایم خواب می رود من «تیک» دارم من آن قدر ها قوی نیستم بیش تر اوقات دلم می خواهد گریه کنم وقتی می خندم، جیشم می گیره گودی کمر دارم از هیکل خودم، خوشم نمی آید به نظر خودم، خیلی چاقم قدم خیلی کوتاه است با کفش های پاشنه بلند قدم بلندتر می شود کف پاهایم صاف صاف است شب ها دندان قروچه می کنم من نازک نارنجی ام دلم نمی خواهد کسی به من دست بزند دست و پا چلفتی ام پشت درد دارم پاهایم می گیرد کوفتگی دارم نفسم می گیرد گاهی خوابم نمی برد همیشه در حال خمیازه کشیدنم از حمام و نظافت متنفرم بینی ام پوسته پوسته می شود می گویند صاف نمی ایستم سرم درد می کند از تحمل خستگی متنفرم من کند هستم عضلات شانه هایم می گیرند هر روز بیش از بیش پشمالوتر می شوم به عینک احتیاج دارم بوی بد می دهم هیکل عضلانی ندارم بدنم خیلی خشک است تعادل ندارم بیش تر وقت ها گردن درد دارم سکسکه می کنم قلب درد دارم سرم گیج می رود پای چشمم کبود شده من باد در می کنم
- نویسنده: ماری برترا
- مترجم: محمود بهفروزی
- تصویرگر: کاترین موریس
- انتشارات: ایران بان
نظرات کاربران درباره کتاب چطور باید با این بدن زنده بمانم؟
دیدگاه کاربران