کتاب وای وای یک تله موش، آقا موشه افتاده توش جلد چهارم ماجراهای خاله سوسکه و آقا موشه نوشته ی سوسن طاقدیس و تصویر گری سمیه علی پور توسط نشر ذکر به چاپ رسیده است.
داستان خاله سوسکه و آقا موشه در فرهنگ قصه های کودکانه ی ایران ریشه دار است و نویسندگان زیادی درباره ی آن نوشته و سروده اند. داستان درباره ی یک روز از زندگی آقا موشه و خاله سوسکه است. آقا موشه مثل همیشه بعد از خوردن صبحانه از خانه خارج می شود تا برای ناهار چیزی پیدا کند و بیاورد. خاله سوسکه هم خانه را تمیز و مرتب می کند و منتظر آقا موشه می شود ولی هر چه منتظر می ماند آقا موشه به خانه برنمی گردد و سوسکی قصه ی ما تصمیم می گیرد به دنبال او برود و او را پیدا کند. توی راه به آقا گربه رسید و از او درباره ی آقا موشه پرسید و گربه گفت از او خبر ندارد و به خانم سوسکه گفت اگر از آقا موشه خبری شد به او هم خبر بدهد. او به راهش ادامه می دهد و در راه از خاله قورباغه و گنجشک کوچولو هم سراغ موشی را می گیرد و ناامید و دست خالی به سمت خانه می رود، بلاخره آقا موشه را در یک تله موش پیدا می کند و تلاش می کند از دیگران کمک بگیرد تا موشی را نجات بدهد اما...
این داستان به کودکان می آموزد که همیشه مراقب اطرافیانشان باشند و اگر آن ها مشکل داشتند، به آن ها کمک کنند و درباره ی آن با هر کسی صحبت نکنند، چون دوست و دشمن را نمی توان شناخت. کتاب با نقاشی های زیبا و متنی روان و شعرهای زیبا، بسیار جذاب، خواندنی و آموزنده است. از خصوصیت نقاشی ها این است که با فرهنگ ایرانی مطابقت دارد.
برشی از متن کتاب
رفت و رفت تا رسید به قورباغه ی کنار جوی "قوقوری خاتون"، به او گفت: "قوقوری خاتون دوست مهربون آقا موشی رو ندیدی خبری از او شنیدی؟" قورقوری خاتون قورقور کرد. این جور کرد و آن جور کرد. بعد گفت: "ندیده ام قور قور نشنیده ام قور قور به جان هر چی موشه خواب بودم این گوشه." بعد هم جستی زد و رفت. سوسکی خانم راه افتاد. خسته شد از پا افتاد. تا که رسید به گنجشک. سلامی کرد و گفت: "جیک جیک جیکان، دوست مهربان تو موشی رو ندیدی؟ خبری از او شنیدی؟" گنجشکه با نوکش پرهایش را صاف کرد و گفت: "جیکان جیکان نه دیدم نه شنیدم مشغول پرواز بودم تو فکر آواز بودم." سوسکی از او خداحافظی کرد و باز راه افتاد. رفت و رفت و رفت. یک دفعه از توی انبار یک خانه، صدای فریادی شنید. دوید و دوید تا رسید به یک تله موش. دید آقا موشی افتاده توش! سوسکی دو دستی زد تو سرش و به خودش گفت: "وای که شدم بیچاره برم تو فکر چاره." بعد دوید و رفت سراغ آقا گنجشکه. او گفت: "می بینی که دست ندارم انگشت و شصت ندارم برو پیش قورباغه زور داره خیلی چاقه." سوسکی دوید کنار جو، به قورقوری خاتون گفت: "موشی افتاده توی تله! نگو نمیای، بگو بله! گنجشکه گفت تو چاقی نه لنگی نه چلاقی." قورقوری خاتون با شنیدن این حرف ها عصبانی شد و گفت: "کی گفته من چلاقم گنجشکه گفته چاقم؟! گنجشک ورپریده زور منو ندیده."
نویسنده
خانم " سوسن طاقدیس " در سال 1338 در شیراز متولد شد. قصه گویی را قبل از سن مدرسه برای کودکان هم سالش آغاز کرد. این علاقه به نوشتن و گفتن قصه در سنین مدرسه ادامه پیدا کرد. کلاس انشاء بهترین ساعات زندگی وی در دوران مدرسه بود. در سن هجده سالگی اولین نوشته خود را به کانون پرورش فکری کودک ارسال و برای چاپ پذیرفته شد. نقاشی های این قصه نیز کار خود خانم طاقدیس می باشد اما به واسطه تحولات اجتماعی، چاپ این کار به دست فراموشی سپرده شد. بعد از آن در تلویزیون شیراز، در یک برنامه عروسکی به فعالیت مشغول شد. بالاخره اولین قصه ایشان به نام " بابای من دزد بود " در کیهان بچه ها به چاپ رسید. از این پس فعالیت جدی خانم طاقدیس در این زمینه ادامه پیدا کرد. کتابهای برگزیده و جوایز ایشان: لوح تقدیر دانشگاه الزهرا برای مجموعه فعالیت هنری لوح سپاس مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری، سال1379 جایزه پروین اعتصامی برای کتاب "شما یک دماغ زرد ندیدید؟ " سال 1384 جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی برای کتاب " قدم یازدهم "، سال 1384
(ماجراهای خاله سوسکه و آقا موشه 4) نوینسده: سوسن طاقدیس تصویرگر: سمیه علیپور انتشارات: ذکر
نظرات کاربران درباره کتاب وای وای یک تله موش آقا موشه افتاده توش
دیدگاه کاربران