کتاب مارکوپولو چه کسی بود؟
مطالعه زندگینامه مشاهیر مورد علاقه و توجه بسیاری از کتاب خوان ها، به ویژه نوجوانان و جوانان است. خواندن زندگینامه اگر به روشی جذاب نوشته شده باشد می تواند مثل یک داستان پلیسی مهیج باشد و در عین حال می تواند ارزشمند ترین تجربه ها و درسهای زندگی را به خواننده بیاموزد که یقیناً در رشد و توسعه دانش و شخصیت او تاثیر گذار خواهد بود.
زندگی نامه، آمیخته ای از ماجرا جویی ها، ستیز ها، ایستادگی ها شکست ها و پیروزی هاست؛ بنابراین، همه عناصر لازم برای تبدیل شدن به یک کتاب خواندنی و جذاب را در بر دارد. کتاب مارکوپولو چه کسی بود تمام ویژگی های یک زندگی نامه ی خوب را دارد که با نگاهی داستان گونه، با بیان شیرین، همراه با اطلاعاتی دقیق برای نوجوانان و جوانان نوشته شده است.
این کتاب با سفر مارکوپولو همراه پدر و عمویش در مسیر جاده ابریشم، برای تجارت ادویه جات، ابریشم و کالاهای گران قیمت دیگر آغاز می شود. در این مسیر، وقتی آنها به چین می رسند، با حاکم چین، کوبلای خان، ملاقات می کنند او به مارکو علاقه مند شده و او را به کشورهای نزدیک می فرستد تا آنها را ببیند و از دیده ها و شنیده هایش یادداشتهایی برداشته و به اطلاع او برساند. مارکو از آن نوشته ها، برای نگارش سفرنامه اش استفاده کرد. برخی مورخان معتقدند مارکو، در نگارش سفرنامه اش درباره مکانها بزرگ نمایی کرده است و بعضی دیگر فکر می کنند او اصلا به چین سفر نکرده است! با وجود این، سفرنامه اش او را در سراسر دنیا مشهور کرد. اما قصه واقعی مارکوپولو چیست؟ برای فهمیدن این موضوع و بسیاری از حقایق دیگر، می توانید کتاب مارکوپولو را بخوانید.
برشی از متن کتاب مارکوپولو چه کسی بود؟
در روزگار مارکوپولو، از اروپا دو راه برای سفر به آسیای شرقی وجود داشت: جاده ابریشم و مسیر ادویه. هیچکدام از آنها راحت نبود. جاده ابریشم در حدود 8045 کیلومتر، و بیشتر زمینی بود و راه ادویه بیشتر دریایی. این مسیرها را از روی کالاهایی نام گذاری کرده بودند که اروپاییان بیش از کالاهای دیگر دوست داشتند از آسیا بیاورند؛ یعنی ابریشم و ادویه. بازرگان ها معمولاً فقط از این دو مسیر سفر می کردند و سر راهشان به هر شهر که می رسیدند، کالاهایشان را با کالاهای تاجرهای دیگر مبادله می کردند.
تاجری که چوب را خریده بود، آن را در همان مسیر، به شهری دیگر در جایی دورتر می برد و دوباره آن را میفروخت. معمولاً کالا ها قبل از آنکه به چین برسند؛ یعنی جایی که چوب با ابریشم و ادویه جات مبادله می شد، دست به دست میگشت و دوباره از این نقطه؛ یعنی چین سفر بازگشت آغاز می شد. در داد و ستد کالا، تاجرها دلشان می خواست سود کنند. هر تاجر کمی روی قیمت کالایی که میخواست آن را بفروشد، می کشید؛ برای همین، وقتی کالاها به انتهای مسیر میرسیدند، قیمتشان بیش از آغاز سفر بود.
پولوها امیدوار بودند در بخش های دیگر امپراتوری کوبلای خان الماس، یاقوت، و مروارید پیدا کنند. در ترکیه، فرش های زیبا میخریدند می خواستند از هند و جزیره اندونزی امروز ادویه هایی، مثل جوز هندی، دارچین، و فلفل بخرند و وقتی به وطن بازمیگردند، همه را بفروشند و پولدار شوند. در نوامبر سال1271، پولوها همراه دو راهب بار دیگر عازم چین شدند.
ابتدا، به سمت شمال دریای مدیترانه رفتند؛ ولی زمانی که به ارمنستان رسیدند، نتوانستند آنجا بمانند؛ زیرا مصری ها به ارمنستان حمله کرده بودند. دو راهب که از این سفر سخت و خطرناک ترسیده بودند، بازگشتند؛ اما پولوها به راهشان ادامه دادند. تنها چیزی که همراه داشتند روغن مقدس بود که برای خان می بردند!
(تایید شده ی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی) نویسنده: جون هالوب مترجم: بهار اشراق انتشارات: فاطمی
نظرات کاربران درباره کتاب مارکوپولو چه کسی بود؟
دیدگاه کاربران