کتاب با تو این ترانهها شنیدنی است اثر عبدالجبار کاکایی توسط نشر فصل پنجم به چاپ رسیده است.
شاعر این کتاب که متولد 15 شهریور 1342 در ایلام است، ترانهسراییست که بسیاری از ترانههایش توسط خوانندههای مطرحی چون: حسامالدین سراج، فریدون آسرایی، محمد اصفهانی، سالار عقیلی، محمد علیزاده، فرزاد فرزین، علی لهراسبی، رضا صادقی، محسن یگانه و خوانده شدهاند و اسم او به کرار در تیتراژهای تلویزیونی بهعنوان شاعر اثر آورده شده است. او علاوه بر سرودن شعر و نوشتن ترانه، به نقد و بررسی و اجرای برنامههای ادبی در صدا و سیما نیز میپردازد. کاکایی بیش از همه به غزل و مثنوی علاقه دارد. برخی از کتابهای چاپ شده او عبارتند از: حال من دست خودم نیست، حبس سکوت، عذاب دوست داشتن، نگاهی به شعر معاصر ایران و بیچتر و بارانی. ترانههای این مجموعه در قالب چهارپاره سروده شدهاند. چهارپاره که در شعر کلاسیک فارسی تازه است و پس از مشروطیت در ایران رایج شده، از دوبیتیهایی با معنای منسجم تشکیل شده است. البته در میان ترانههای این کتاب ترانههای نیمایی نیز به چشم میخورند. ترانههای کاکایی از دل میآیند و بر دل مینشینند. کلمات خاص و تعبیرهای زیبایی که در ترانهها دیده میشود، بهگونهای مخاطب را به خود جذب میکنند که بخشهایی از ترانه تا سالهای سال در ذهن آنها میماند و گاهی زمزمه میشود. ترانهسرایان معمولا مظلومترین عضو یک آهنگ هستند، چرا که با وجود تاثیر مستقیمی که ترانه در جذابیت یک موزیک دارد، اما بسیاری به آن توجهی ندارند و همین که نام خواننده و گاهی آهنگساز را بدانند، برایشان کافیست. اما ترانه، شاید مهمترین قسمت یک موزیک باشد، چرا که هرچقدر هم که صدای خواننده خوب و موزیک تولید شده حرفهای باشد، اگر ترانه معنا و مفهوم نداشته باشد، یا آن موزیک محبوب نمیشود یا اینکه اگر شود، پس از مدتی کوتاه از یاد خواهد رفت.
فهرست
آینه آدمکای شیشهای عاشقی کن من به اسم تو رسیدم وقتی عاشقی و سنگر نداری باغ آسمون بههمین سادگی به انتظار تو خندیدی و دنیا برام تردید تورو گفتم و نگفتم تو را دوست دارم من و او خداحافظ پشت این منظرههای کاغذی دوباره زندگی آخر بیخیالی عقل بیقرار سکوت شاهزاده برهنه پا عطر اسم تو آخر مهربونی ما دیر اومدیم مسیر آفتاب نمیشه از من بگیرن آخرین قرار تو عکسا عاشقونهتر ما به خونه برمیگردیم وقتی سراغم نمیای لب بوم ماه ببین وقتی تموم درا باغ آغوشم امشب باغ بارونی حج آخر حادثه خوب دلتنگی عادت عشق ساده غرور کهنه فاصله فصل تازه قصه نبود کدوم طرف صدات کنم ایوون کبوتر حادثه عشق ساده من نوبت بارون وطن پرندهها هیاهوی سکوت باغ شیشهای ستارههای سربی خاک خسته فکرای دور و نزدیک شهر ملی قلب نقاشی لبخند آسمونی ماه من سلام ماهی و دریا مرز آرامش قلب من و تو مث هم میزنه ملکوت برزخ به تو رسیدم تو زندهای اسم تو تازهتر کن داغ ما را از این حالی که دلتنگم هیاهوی سکوت زائر زندگی سفر عشق ایرانی کدوم طرف صدات کنم کتیبههای سنگی پیرهن خورشید نیمه روشن
برشی از متن کتاب
(عادت) بارون از چتر تو رد شد خیس دونههای آبی گاهی ابری گاهی تاریک گاهی وقتا آفتابی مث باغا خندهرویی مث ابرا گریه داری به جا آروم نمیگیری یه جا طاقت نمیاری زندگی یه اسم کهنهس روی قصههای تازه راضی باشی یا نباشی اون برات قصه میسازه بارون از چتر تو رد شد دیگه حرفات همه خیسن گریههات و میشمارن خندههات و مینویسن تو به لمس خود رسیدی به دقیقههای بهتر خودت و زندگی کردی تا همین صحنه آخر تن ندادی به نرفتن نتونستن نرسیدن شب و با حوصله موندی پای آفتاب تا دمیدن بارون از چتر تو رد شد تنت از جنس حبابه حالا قلبت توی سینه خیس دونههای آبه پر کشیدی از رو اسمت از همیشههای عادت تو به زندگی رسیدی پشت شیشههای عادت (عاشقی کن) حال من دست خودم نیس دیگه آروم نمیگیرم دلم از کسی گرفته که میخوام براش بمیرم این روزا بدجوری ساکت این روزا بدجوری سنگم همه زندگیم و باختم پای روزای قشنگم شب و روز کنار من بود مث سایه نازنینی تو بگو چه حالی داری وقتی سایهتو نبینی پای دنیای تو موندم مث عاشقای عالم تا من و ببخشی آخر تا دلت بسوزه کمکم مث آینه روبهرومه حس بی تو بودن من دارم از دست تو میرم عاشقی کن من و نشکن آخرین ترانههام و میخونم با چشمای خیس عاشقی کن منو نشکن حال من دست خودم نیس
شاعر: عبدالجبار کاکایی انتشارات: فصل پنجم
نظرات کاربران درباره کتاب با تو این ترانه ها شنیدنی است - عبدالجبار کاکایی
دیدگاه کاربران