کتاب چتر نمی خواهد این هوا؛ تو را می خواهد سروده رضا کاظمی
این اثر شامل 82 قطعه شعر و 92 صفحه می باشد. قالب اشعار سپید و محتوای آن عاشقانه می باشد. چاپ اول این کتاب در سال 1393 بوده است. این اثر شامل شعرهای کوتاه است. این اشعار گرچه کوتاه اما محتوایی بلند و تاثیر گذار دارد. شعرهای کوتاه این مجموعه ناجی انسان امروز است. انسانی که می خواهد کوتاه، مختصر و مفید بشنود.
کتاب چتر نمی خواهد این هوا؛ تو را می خواهد سروده رضا کاظمی توسط نشر نیماژ به چاپ رسیده است.
فهرست
گل آفتاب گردانیم ماتو ساعت شنیتهران استانبول پاریسفاجعهاین روزها غمگین امدل ام عجیب گرفته استبه وقت دلتنگیچمدان ات را بی هوده نبندتودر من، گله ای اسب وحشی تاخت می کندعشقصفحه ای را ورق بزنبرای قصه گفتنمن برکه ای آرام بودمبوی عطر آشناتو ماه بودیبه جای آسمانمرگ که خواستن ندارداولین و آخرین هامثل گلوله به قصد کشتعشقتهران استانبول پاریسبه حرف سردسربی فکر می کنمنه من قصه امبرایم سیگاری آتش بزنپله نیستم از من بالا برویبه سقف اتاق تچه حس غم انگیزی داردموهاتدرها راز کلید ها را می داننداز هر جهت که بیایینامه رسان خوبی نیست بادتنهاییعشقداستان بلند تو رامی آییشبیه تو است بهارمن اسبی وحشیبه احترام هر قطاری که از راه می رسدقطاری که آمدبیدارم کنکلمات راقایقی که از دریا برنمی گرددچه قدر شراب ریخته ای به چشم هات مگربیا با هم حرف بزنیمفراموشی گرفته است خانهسوختم ولی چه بی هودهبیا به هم اعتماد کنیمدست اش را بگیرتوتنهاییمرا ببوسبی قرارمهیچ کس از آسمان گرفتهاز تو می رومبه مرگ هم نمی شود امید بستبه فتح جهان فکر می کنمبه مرگ می ماند عشقاز راه که می رسی انگاررسیده اماز دور زیباترند منظره هاتنهاییدل از ما برده ای وتمام سرنوشتممی گریزی از مندیروز با مردگان زندگی کردیمخورشیدماندنرسیده ام به توهدر نکن گلوهایت رارها شده امپشت ابرها خبری نیستسال هاست هر غروبتو را می خواهمآهسته می بوسمتمیان دست هامبه قبر پدرم خندیده باشم اگرهوا سرد بودپرنده بود زن
برشی از متن کتاب
عشق
چه از در بیاید، چه از در برود
فرقی نمی کند
خانه را حتمن
بوی حادثه پر خواهد کرد
.....................
صفحه را ورق بزن!
سوزن این ترانه ی لعنتی
عدل افتاده در شیار زخمهای من
.....................
فراموشی گرفته است خانه
انگار از تمام دیوارها
نقشه یاد تو را دیده اند موریانه ها
....................
بیا باهم حرف بزنیم
مثل خورشید با گل آفتابگردان
تو بگویی و
دورت بگردم من!
...................
عشق
چه به ناگهان بیاید، چه به آهستگی
فرقی نمی کند
تو را به تمامی در بر خواهد گرفت
مثل خیس شدن؛
چه در باران باشد، چه در مه
...............................
به حروف سرد سربی فکر می کنم
و دست های روغنی کارگر چاپخانه
وقتی
در باغ شعر های من
بوسه های تو را می چینند!
(پازل شعر امروز)
شاعر: رضا کاظمی
انتشارات: نیماژ
نظرات کاربران درباره کتاب چتر نمی خواهد این هوا را؛ تو را می خواهد
دیدگاه کاربران