loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب راز جمجمه سرخ (مجموعه ترس و لرز)

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب راز جمجمه سرخ (مجموعه ترس و لرز)

داستان کتاب راز جمجمه سرخ، درباره‌ی پسری به نام "‌بیلی دیپ‌" و خواهرش "شینا" است که برای گذراندن تعطیلات تابستانی نزد عمویشان "دکتر دی" رفته‌اند. عموی آن‌ها یک قایق تحقیقاتی دارد و یک آزمایشگاه علوم زیست‌شناسی در آن دایر کرده و بر روی موجودات، ماهی‌ها و گیاهان مطالعه و تحقیق می‌کند.

بیلی با تمام خیال پردازی های شجاعانه اش، در برخورد با محیط اطرافش کمی ترسو است ولی خواهرش که دو سال از او کوچکتر است، شجاع تر است. یک روز عمویشان پیامی از یک تیم مطالعاتی درباره ی کشتی دزدان دریایی به نام "جمجمه ی سرخ " که دویست سال قبل با مقدار زیادی طلا و سکه غرق شده بود، دریافت کرد و تصمیم گرفت فردای آن روز با زیر دریایی کوچکش به محل غرق شدن کشتی برود، تا گنج کشتی را پیدا کند. صبح روز بعد بچه ها و عمویشان سوار زیر دریایی شدند ولی در بین راه یک ابر سیاه جلوی آن ها را گرفت و دیگر نتوانستند حرکت کنند و ناگهان سیستم برق زیر دریایی دچار مشکل شد و همه جا در تاریکی فرو رفت.

زیر دریایی چند تکان شدید خورد و وقتی همه چیز به حالت عادی برگشت، بچه ها متوجه شدند عمویشان آنجا نیست. آن ها سعی کردند زیر دریایی را به سطح آب ببرند ولی هر چه سعی کردند بیشتر در عمق آب فرو می رفتند و ناگهان کشتی را جلوی خودشان دیدند و بر اثر برخورد با کشتی بدنه ی کشتی سوراخ شد و آن ها وارد آن شدند و متوجه شدند اطرافشان پر از اسکلت است. آن ها توانستند از کشتی خارج شوند و به ساحل رسیدند. رد پای اسکلت ها را بر روی ساحل تعقیب کردند تا شاید بتوانند عمویشان را پیدا کنند و به کشتی خودشان برگردند. آن ها از دست اسکلت ها فرار می کردند و متوجه شدند آنها عمویشان را گروگان گرفته اند، ناخدا بن به آن ها گفت اگر دوست دارند عمویشان زنده بماند باید گنج گمشده را به او بازگردانند اما ...

کتاب راز جمجمه سرخ از مجموعه ی ترس و لرز می باشد و برای رده ی سنی نوجوان مناسب است. در پایان داستان با شکل گیری داستان تازه به مجموعه ی پارک وحشت راه پیدا می کنند و آنجا اتفاقات ترسناک و مهیجی منتظر آن هاست.

بخشی از کتاب راز جمجمه سرخ (مجموعه ترس و لرز)

جیغ کشیدم: "دکتر دی!" و می خواستم به طرفش بدوم که دو تا دزد دریایی پریدند جلو و مرا نگه داشتند. انگشت های استخوانی شان تو شانه ام فرو رفت.

بوی استفراغ مانده می دادند. مجبور شدم نفسم را نگه دارم که بالا نیاورم.

شینا داد زد: "ولم کن!" و شروع کرد به لگد پراندن و دست و پا زدن، اما دو تا دزد دریایی او را هم محکم نگه داشتند.

با عصبانیت به ناخدا نگاه کردم و او هم با چشم های مرده اش نگاهم را جواب داد. یک پا نداشت و همه ی وزنش را روی چوب زیر بغلش می انداخت. چوب را توی ماسه فرو کرد و یک قدم آمد جلو.

شینا آرنجش را توی قفسه ی سینه ی یکی از دزدها کوبید و داد زد: "ولم کن!" استخوان ها جرق بلندی کردند، اما دزد دریایی عوض اینکه شینا را ول کند، با دست استخوانی اش گلوی او را محکم گرفت.

دکتر دی گفت: "مقاومت نکن. اینها خیلی زورشون زیاده."

شینا دستش را جلوی دهنش گرفت و گفت: "اوووو، خیلی بو گند می ده!"

ناخدا بن سرش را برد عقب و خنده ی صدا داری کرد. انگار صدایش از ته یک تونل دراز می آمد.

خنده ی او باعث شد همه ی دزدهای دریایی خبر دار بایستند. یکی از دزدها کرم چاقی را از سوراخ دماغش درآورد، کمی زیر و رویش کرد و دوباره آن را تو دماغش چپاند.

صدا زدم: "عمو جورج، شما چه جوری آمدید اینجا؟"

شانه اش را بالا انداخت: "راستش... نمی دونم، بیلی "

روپوش سفیدش پر از لک بود و زانوی شلوارش پاره شده بود. شیشه ی چپ عینکش هم ترک برداشته بود.

پرسیدم: " شما از کی تا حالا اینجایید؟"

سرش را تکان داد: " اینو هم نمی دونم. اصلا هیچی راجع به این ماجرا نمی دونم. متأسفم...."

- آخه این دزدهای دریایی چی می خوان؟

ناخدا دکتر دی را هل داد کنار و لنگان لنگان آمد طرف من و شینا: "این جا فقط ناخدا بن سؤال می کنه ناخدا بن جواب می ده."

وقتی این را گفت، چند تا از دزدهای دریایی لرزیدند و استخوان هایشان جرق جرق صدا کرد. تخم چشم یکی از دزدها افتاد روی ماسه.صاحبش آمد جلو که برش دارد، اشتباهی پایش را گذاشت رویش.

ناخدا بن رو کرد به من و خنده ی زشتی صورتش را گرفت: "پس این مردک عموی توئه، هان؟ خوش داری عموت زنده بمونه؟ خوش داری ناخدا بن عموتو زنده بزاره؟"

معلوم شد اشتباه نکردم و آن مرد همان ناخدا بن یک پا، دزد دریایی افسانه ای است. دزد افسانه ای شروری که بیشتر از دویست سال پیش مرده!

با لکنت گفتم: "ب... ب... بله. البته که می خوام دکتر دی زنده بمونه!"

ناخدا بن یک مرتبه شانه ی دکتر دی را گرفت و او را محکم به تنه ی درخت نخل کوبید: "آره، معلومه."

دکتر دی ناله ای کرد، شانه اش را بالا گرفت و با زانو آمد زمین.

ناخدا بن خندید و گفت: "وقتی آدما می خورن زمین و مث توپ می آن بالا، من خیلی کیف می کنم، تو چی؟"

شینا سرش داد زد: "نه! بس کن! ولمون کن بریم!"

خنده از صورت ناخدا بن پاک شد. ریش سیاهش را خاراند و گفت: "مواظب خودت باش، دختر. دویست سال مردن، خلق ناخدا رو تنگ کرده."

شینا داد زد: " به من چه ما رو ول کن بریم!"

ناخدا بن به شینا زل زد و گفت: "هیچ کدومتون رو ول نمی کنم. تا وقتی اون چیزی رو که مال منه پس ندین، عموتونو پس نمی دم."

آب دهنم زو قورت دادم و به مغزم فشار آوردم: منظورش چیه؟

یواش از شینا پرسیدم: "اون چی می خواد؟ خیال می کنه گنج گمشده اش پیش ماست؟"

کتاب راز جمجمه سرخ از مجموعه ترس و لرز، اثر آر. ال. استاین با ترجمه‌ی شهره نورصالحی توسط نشر پیدایش به چاپ رسیده است.


نویسنده


درباره‌ی آر. ال. استاین

" آر.ال. استاین «رابرت لارنس استاین» " در سال 1943 در شهر کلموبوس در ایالت اوهایو به دنیا آمد. نویسندگی را از نه سالگی، با نوشتن لطیفه و داستان‌های فکاهی برای همکلاسی‌هایش آغاز کرد. اولین کتاب او «راه و رسم مسخرگی و خنداندن دیگران» نام داشت. استاین ادبیات ترسناک را در سال 1986، با کتاب «وعده ملاقات با یک غریبه» که در مجموعه خیابان وحشت شروع کرد. او در سال 1992 مجموعه دایره وحشت «goosebumps» را نوشت. او هم اکنون همراه همسرش جین  و پسرش مت زندگی می کند و یک نوه دارد.

  • پارک وحشت 2
  • نویسنده: آر. ال. استاین
  • مترجم: شهره نورصالحی
  • انتشارات: پیدایش

آر. ال. استاین

درباره آر. ال. استاین نویسنده کتاب کتاب راز جمجمه سرخ (مجموعه ترس و لرز)

رابرت لارنس استاین ملقب R.L. Stine، نویسنده پرفروش کتاب کودکان در 8 اکتبر 1943 واقع در «ایالت اوهایو» متولد شد. تمام مخاطبان کتاب، این نویسنده مشهور را با رمان کودک و نوجوان، آن هم از نوع دلهره‌آورش، می‌شناسند؛ البته می‌توان چند آثار نیز برای بزرگسالان در میان نوشته‌های او مشاهده کرد. ...

نظرات کاربران درباره کتاب راز جمجمه سرخ (مجموعه ترس و لرز)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب راز جمجمه سرخ (مجموعه ترس و لرز)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل