
کتاب بگو پنیر و بمیر (مجموعه ترس و لرز)
-
انتشارات :
پیدایش
- مترجم : شهره نورصالحی
- تگ : ترس و لرز
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب بگو پنیر و بمیر (مجموعه ترس و لرز)
کتاب بگو پنیر و بمیر از مجموعه ترس و لرز، اثر آر. آل. استاین با ترجمهی شهره نورصالحی توسط نشر پیدایش به چاپ رسیده است. داستان دربارهی چهار دوست است که در یک منطقه به نام "دارک چال" زندگی میکنند. آنها به شدت حوصلهشان سر رفته و نمیدانند چطور باید خودشان را آرام کنند، یک خانه متروکه در نزدیکی آنها است ولی کسی جرأت ندارد به این خانه برود.
بچهها برای اینکه حال شان بهتر شود و یک مقدار هیجان داشته باشند، تصمیم می گیرند وارد این خانه متروکه بشوند. بچهها بعد از وارد شدن به آنجا سنگینی هوا را احساس می کنند اما با این وجود کمی از خودشان ادا در می آورند و می خندند که متوجه می شوند یکی شان نیست و...
بخشی از کتاب بگو پنیر و بمیر (مجموعه ترس و لرز)
مایکل واریز دست هایش را توی جیب های شلوار مخمل کبریتی رنگ و رو رفته اش فرو کرد و گفت:«اَه، توی این دارک چال هیچ کاری نیست که آدم بکنه.»
گَرِگ بَنکس گفت: «آره دارک چال سیاه چاله»
دوگ آرتور و شاری واکر هم زیر لب غرغر کردند.
به نظر گرِگ و رفقایش برای معرفی شهرشان هیچ شعاری بهتر از این نبود که «دارک چال سیاه چاله سرگرمی توش محاله» در واقع دارک چال با خیلی از شهرهای کوچک دیگری که چمن های مخملی و خانه های قدیمی راحتی دارند، فرق چندانی نداشت. عیب از شهر نبود، موضوع این بود که این چهارتا دوست در یک بعدازظهر خنک پاییزی، جلو خانه گرِگ پلاس بودند و از شدت بی حوصلگی، سنگریزه ها را با پا می پراندند و نمی دانستند چطوری خودشان را سرگرم کنند.
دوگ گفت: «بچه ها بیاین بریم مغازه گُرور، شاید کتاب های کارتونی تازه ای براش رسیده باشه.»
مایکل گفت: «فعلاً که پولی نداریم برد!»
بچه ها دوگ را به این اسم صدا می کردند چون خیلی شبیه پرنده ها بود. البته اگر قرار بود یک اسم مستعار داشته باشد لک لک خیلی مناسب تر بود؛ دوگ پاهای دراز و باریکی داشت و مثل لک لک قدم های بلندی برمی داشت. چشم های ریز و قهوه ای اش شبیه چشم های پرنده ها، و دماغ دراز و نوک برگشته اش شبیه منقار بود. علاوه بر اینها، یک کوپه موی پرپشت قهوه ای که سالی یک بار هم رنگ شانه را به خودش نمی دید روی سرش بود او را بیشتر شبیه لک لک می کرد. دوگ دوست نداشت پرنده صدایش کنند، اما دیگر عادت کرده بود.
برد گفت: «گمانم سری جدید کتاب های ایکس - فورس هفته آینده درمی اد.»
گرگ برد را به شوخی هل داد و گفت: «اصلاً تو باید قاطی این ایکس - فورس بشی؛ اون وقت می شی " مرد پرنده ". خیلی توپ میشه!»
- نویسنده: آر. ال. استاین
- مترجم: شهره نورصالحی
- انتشارات: پیدایش

نظرات کاربران درباره کتاب بگو پنیر و بمیر (مجموعه ترس و لرز)
دیدگاه کاربران