loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب مهرابان | امید صباغ نو

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب مهرابان اثر امید صباغ نو

در کتاب مهرابان 56 غزل عاشقانه را از امید صباغ نو، می‌خوانیم. این مجموعه شعر برای اولین بار در سال 1392 به چاپ رسیده و در بیست و نهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب از پرفروش‌ترین کتاب‌های شعر این انتشارات بوده است.

نام این اثر بسیار زیباست و در آن از آرایه ایهام استفاده شده است؛  البته نویسنده در انتخاب نام دیگر آثارش نیز همین دقت را به خرج داده است، مانند کتاب "روایت 3 تم و تاریخ بی حضور تو یعنی دروغ محض". موضوعات این اشعار بیشتر عاشقانه و حاکی از حال درونی شاعر و جفای زمانه است.

امید صباغ نو، در شعرهایش از آرایه های ادبی چون تناقض، مراعات النظیر و جناس مکررا استفاده کرده و طراوت ذهن خود را در اشعار این کتاب به تصویر کشیده است. به علاوه، در شعرهایش از طنز نیز بهره برده است و استفاده از وزن های طولانی بدون موسیقی و قافیه درونی از دیگر شاخصه های شعر های صباغ نو است.

بعضی از اشعار این کتاب بسیار محبوب هستند، شعرهایی هم چون: “رگ خواب تو اگر دست دلم می افتاد/ قصه عشق، فراهم شدنش حتمی بود/ بین ما موش دواندند، خودت میدانی/ چون که این رابطه محکم شدنش حتمی بود” و “جادوی چشم های تو را دختری نداشت/ جادوی چشم های تو را دیگری نداشت/ آتش زدی به زندگی مرد آذری/ تقویم قبل آمدنت “آذر”ی نداشت”.


بخشی از کتاب مهرابان؛ نشر فصل پنجم

" هفت

درد عشقی کشیده ام که فقط هر که باشد دچار می فهمد

مرد، معنای غصه را وقتی باخت پای قمار می فهمد!

بودی و رفتی و دلیلش را از سکوتت نشد که کشف کنم

شرح تنهایی مرا امروز مادری داغدار می فهمد!

دودمانم به باد رفت اما هیچکس جز خودم مقصر نیست

مثل یک ایستگاه متروکم، حسرتم را قطار می فهمد!

خواستی با تمام بدبختی، روی دست زمانه باد کنم!

درد آوارگی هرشب را مرده بی مزار می فهمد

هر قدم دورتر شدی از من، ده قدم دورتر شدم از او

علت شک سجده هایم را" مهر رکعت شمار" می فهمد!

قبل رفتن نخواستی حتی یک دقیقه رفیق من باشی

ارزش یک دقیقه را تنها مجرم پای دار می فهمد...

شهر، بعد از تو در نگاه من با جهنم برابری می کرد

غربت آخرین قرارم را آدم بی قرار می فهمد

انتظار من از توان تو بیشتر بود، چون که قلبم گفت:

بس کن آخر! مگر کسی که نیست چیزی از انتظار می فهمد؟!

 

یک

لحظه ای مثل من تصور کن، پای قول و قرار یک نفری

!ترس شیرین و مبهمی دارد، اینکه در انحصار یک نفری

بارها پیش روی آینه، زل زدی توی چشم های خودت

با خودت فکر کرده ای چه شده که به شدت دچار یک نفری؟

چشم‌ های سیاه سگ دار"ش شده آتش بیار معرکه ات"

و تو راضی به سوختن شده ای، چون که دارو نداره یک نفری

عاقبت با ذغال دست شما سر قلیان من به حال آمد"

"که تو آتش بیار معرکه نه! بلکه آتش بیار یک نفری

شک ندارم سر تصاحب تو جنگ خونین به راه می افتد

همه دنبال فتح عشق تو اند و تو تنها کنار یک نفری

جنگ جنگ است، جنگ شوخی نیست؛جنگ باید همیشه کشته دهد

و تو از بین کشته های خودت صاحب اختیار یک نفری

با رقیبان زخم خورده خود، شرط بستم که کشته تو شوم

!کمکم کن که شرط را ببرم؛ سر میز قمار یک نفری

مرد و مردانه در کنار توام، تا همیشه در انحصار توام

...این وصیت بگو نوشته شود روی سنگ مزار یک نفری"


قیمت و خرید کتاب مهرابان

کتاب مهرابان اثر امید صباغ نو از نشر فصل پنجم، به همراه سایر کتاب های شعر معاصر فارسی را از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.

 

فهرست

 

 

 نام و مطلع سروده ها

 

یک/ لحظه ای مثل من تصور کن، پایه قول و قرار یک نفری

دو/ از خاطرات تو غزل گفتن، چیزی به جز ذکر مصیبت نیست!

سه/ جادوی چشم های تو را دختری نداشت

چهار/ تو ماهوری، تو شوری...نه! تو مثل قند شیرینی

پنج/ یک عمر باور کرده بودم سوء ظن بد نیست

شش/ شب است و باز دل دادم به چشمان غزل سازت

هفت/ درد عشقی کشیده ام که فقط هر که باشد دچار می فهمد

هشت/ گاه آرامم و گاهی عصبی، فرق ندارد

نه/ ای سرآغاز هر چه زیبایی، ای سرانجام مهربانی ها

ده/ خبر آورده اند:" وجدان" مرد های قبیله گم شده است

یازده/  آمدی تا دقیقه هایت را، ساده اما دقیق بفروشی

دوازده/ شاعر به غیر خنده ی شیرینت در عشق، دلبخواه نمی‌داند

سیزده/ یک پلک تا به هم بزنی، باد می برد ....

چهارده/ تمام حرفمان در اولین دیدار"باید"شد

پانزده/ به تب و لرز تلخ تنهایی، به سکوتی که نیست عادت کن!

شانزده/ دیوانگی ها گرچه دائم دردسر دارند

هفده/  مردی که دل به دخترکی کم حواس داد

هجده/ کنارت اختیار زندگی شد جبر، می فهمی؟

نوزده/ در استکان من غزلی تازه دم بریز

بیست/ فصل پاییز، آخر آبان خانه ما شبیه محشر بود

بیست و یک/ آرمانشهر من رهایم کن

بیست و دو/ باز این خود منم، ایستاده پیش رویت

بیست و سه/ وقتی که باشی دوست دارم رنج ها را هم

بیست و چهار/ پشت نقاب خنده ای موذی کمین کردند

بیست و پنج/ هر بار گفتم عاشقم بستی دهانم را

بیست و شش/ وقتی نباشی زندگی زشت و پلید است

بیست و هفت/ تو از آبی و من از باد، با تو هر چه بادا باد!

بیست و هشت/ افتاده راه طالع تارم به" هیچکس"!

بیست و نه/ امشب که خون از بیت بیت شعر من جاریست

سی/ مرا اسیر دروغ و خرافه کردی و رفتی

سی و یک/ روحم جهنمی شده، بدجور تیره ام!

سی و دو/ با این که از اول اسیر جزر و مد بودیم

سی و سه/ رحمت به عده‌ای که تظاهر نمی کنند

سی و چهار/ تو مدعی بودی درون را نیز می بینی

سی و پنج/ مثل هرشب به راه می افتم

سی و شش/ به اعتماد، به این" بی وجود" شک دارم

سی و هفت/ دوباره می روی و دل خراب می ماند

سی و هشت/ برف غصه می بارد، جاده می شود مسدود

سی و نه/ گفتند: نگذر از غرورت، کار خوبی نیست

چهل/ لبم وقتی بخندی در غرق در شور و تبسم می شود سارا

چهل و یک/ زندگی، بی تو پر از غم شدنش حتمی بود

چهل و دو/ وقتی نشستی روبه رویش، مرد خود را

چهل و سه/ حالا که مانده است غزل بی تو روی دست .

چهل و چهار/ از من گرفت دلخوشی اندک مرا

چهل و پنج/ تفکیک کردی زوج را از فرد، یعنی که

چهل و شش/ تا آمدی تمام وجودم نگاه شد

چها و هفت/ وقتی رصد شد با تلسکوپ روی ماه تو

چهل و هشت/ با دردهای دور و نزدیکم هماهنگم

چهل و نه/ حس و حال همه ثانیه ها ریخت به هم

 

 

  • مجموعه غزل
  • شاعر: امید صباغ نو
  • انتشارات: فصل پنجم

 

 


درباره امید صباغ نو نویسنده کتاب کتاب مهرابان | امید صباغ نو

«امید صباغ نو»، شاعر معاصر ایرانی است که اشعار خود را در قالب غزل‌های کلاسیک و به زبان امروزی می‌سراید. غزل‌های او اغلب دارای مضامین عاشقانه و عاطفی و بعضا دارای مضامین آیینی و اجتماعی هستند. کتاب مهرابان از آثار مشهور وی می‌باشد. ...

نظرات کاربران درباره کتاب مهرابان | امید صباغ نو


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب مهرابان | امید صباغ نو" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل