کتاب اما (عاشقانه های کلاسیک)
- انتشارات : افق
- مترجم : خجسته کیهان
- تگ : عاشقانه های کلاسیک
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب اما (عاشقانه های کلاسیک)
کتاب اما از مجموعه رمانهای جین آستین میباشد. رمان اما از مجموعهی "عاشقانه های کلاسیک " میباشد و داستان زندگی دختر جوانی به نام "اِما" را روایت میکند و از سه بخش که هر کدام یک قصه میباشند تشکیل شده است. اِما وود هاوس دختر جوان بیست و یک ساله، زیبا، ثروتمند و کوچکترین دختر خانواده میباشد. مادرش سالها پیش فوت کرده و او پس از ازدواج خواهر بزرگترش "ایزابلا" تبدیل به خانم خانه شده و تمام امورات خانه با نظر او انجام میگیرد.
در تمام سال هایی که مادر را در کنار خود نداشته از مراقبت دایه ای به نام دوشیزه تیلر بهره برده است، اما او نیز به تازگی ازدواج کرده و خانه ی آن ها را ترک کرده است، رفتن دوشیزه تیلر از خانه ی آن ها برای اِما قابل تحمل نیست، زیرا او تنها کسی بود که اِما می توانست با او درد و دل کند و بیشتر از یک دایه، دوستی مهربان برای او به حساب می آمد.
اِما یک مشکل بزرگ دارد او بسیار خود رای و از خود راضی است و با این که سن و سال زیادی ندارد، خود را در تمام امور متخصص می داند و سعی می کند در همه ی کارها دخالت کند به خصوص درباره ی زندگی شخصی افراد بسیار کنجکاوی می کند و تصورش این است که می تواند تشخیص دهد که کدام زن و مرد با یکدیگر خوشبخت خواهند شد و در چندین مورد سعی می کند مقدمات ازدواج چند نفر را به فراهم آورد، اما او از مکنونات قلبی و واقعی افراد ناآگاه است و خود همواره سعی می کند تا از ازدواج کردن بگریزد. او از این مسئله که برادر شوهر خواهرش آقای " نایتلی " که در همسایگی آن ها زمینی دارد، دل باخته اش بوده و می خواهد با او ازدواج کند کاملا بی خبر است و... .
بخشی از کتاب اما؛ نشر افق
قرار بود آقای جرج نایتلی با آن ها شام بخورد، به خلاف میل آقای وودهاوس که نمی خواست در شب اول حضور ایزابلا با هیچ کس شریک باشد. با این حال، آقای جرج نایتلی به خواست اِما دعوت شده بود، هم برای دیدار برادرش و هم به خاطر جرو بحثی که خودش با آقای نایتلی کرده بود. از اینکه در موقعیت مناسبی دعوتش می کند خشنود بود.
امیدوار بود بار دیگر صمیمیت گذشته را بازیابند. به نظرش وقت آشتی رسیده، اگر چه آشتی خشک و خالی کافی نبود، با اینکه حق با اِما بود، آقای نایتلی هرگز اشتباه خود را نمی پذیرفت.
عقب نشینی روا نبود با این حال، وقتش رسیده بود اِما وانمود کند هرگز با هم جروبحث نکرده اند. امیدوار بود که اگر هنگام ورود آقای نایتلی، یکی از بچه ها را همراه داشته باشد ... کوچک ترینشان را که یک دخترکوچولوی هشت ماهه بود... به بازگرداندن دوستی کمک کند. نخستین باری بود که دخترک به هارتفیلد می آمد و حتما از اینکه در آغوش خاله اش تاب بخورد خوشحال می شد. این کار به اِما کمک کرد، چون با اینکه آقای نایتلی با نگاه های جدی و عبوس داشت، خیلی زود درباره ی بچه ها شروع به صحبت کرد و کودک را با حالتی دوستانه از بغل اِما گرفت که نشان از دوستی کامل داش.
اِما احساس کرد بار دیگر صمیمیت سابق برقرار شده و این اطمینان ابتدا او را راضی کرد، ولی بعد منتهی به پررویی شده و همان طور که آقای نایتلی بچه را در آغوش داشت، اِما گفت: «چقدر خوب است که ما درباره ی خواهر زاده ها و برادرزاده هامان یک جور فکر می کنیم. اگرچه ممکن است نظرهامان درباره ی مردان و زنان گاه بسیار متفاوت باشد، درباره ی این بچه ها هرگز با هم مخالف نیستیم.»
-اگر شما دربارهی زنان و مردان هم همین طور طبیعی اظهار نظر می کردید و کمتر تحت تأثیر خیالات یا هوا و هوس بودید، مثل وقتی که از این بچه ها حرف می زنید، همیشه با هم موافق بودیم.
-البته موافق نبودن ما همیشه به این خاطر است که من اشتباه می کنم.
آقای نایتلی با لبخند گفت: «بله، درست گفتید. من شانزده ساله بودم که شما به دنیا آمدید.»
اِما جواب داد: «این یک تفاوت جدی است و تردیدی نیست که در آن دوره از زندگی من، شما قوه ی تشخیص بیشتری داشتید. ولی آیا گذشت بیست و یک سال ادراک ما را به هم نزدیک نمی کند؟»
-بله بسیار نزدیک تر شده.
-با این حال، نه آن قدر نزدیک که اجازه دهد در صورتی که با شما اختلاف نظر داشته باشم، حق با من باشد.
-من هنوز برتری شانزده سال اختلاف سن و تجربه را دارم. همچنین اینکه یک خانم جوان و زیبا و بچه ی لوس و ننر نیستم. بیایید با هم دوست باشیم، اِمای عزیز و دیگر درباره اش صحبت نکنیم. اِما کوچولو، به خاله ات بگو باید بهتر از این رفتار کند و گله های قدیمی را تازه نکند تا برای تو الگو باشد و این که اگر قبلا درست می گفته، حالا اشتباه می کند.
اِما بلند گفت: «این درست است، خیلی درست. اِما کوچولو، وقتی بزرگ شدی از خاله ات بهتر باش. خیلی باهوش تر باش و مثل او متکبر نباش. خب، آقای نایتلی، یکی دو کلمه دیگر می گویم و تمامش می کنم، در مورد خیرخواهی، هر دو نفرمان حق داشتیم، ولی باید بگویم آنچه می گفتم تا به حال غلط از کار در نیامده. فقط می خواهم مطمئن شوم که آقای مارتین خیلی سرخورده نشده باشد.»
پاسخ کوتاه و کامل آقای نایتلی این بود: «هیچ مردی نیم تواند سرخورده تر از این باشد.»...
خرید کتاب اما اثر جین آستین
کتاب اما اثر جین آستین با ترجمهی خجسته کیهان از نشر افق به همراه سایر کتاب های عاشقانه کلاسیک را از کتابانه خریداری نمایید.
- نویسنده: جین آستین
- مترجم: خجسته کیهان
- انتشارات: افق
مشخصات
- نویسنده جین آستین
- مترجم خجسته کیهان
- نوع جلد جلد سخت (گالینگور)
- قطع جیبی
- نوبت چاپ 4
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 767
- انتشارات افق
نظرات کاربران درباره کتاب اما (عاشقانه های کلاسیک)
دیدگاه کاربران