کتاب هوشنگ شاه جلد دوم از مجموعه ی شاهنامگ نوشته ی آرمان آرین و تصویرگر لیلی درخشانی توسط نشر چکه به چاپ رسیده است.
در زمان حکومت " کیومرس " پادشاه سرزمین ایران، جنگ بزرگی میان دیوها و انسان ها رخ می دهد که سرانجام آن با کشته شدن " سیامک " پسر کیومرس و پیروزی دیوها بر انسان ها به پایان می رسد. مدتی بعد از این اتفاق " هوشنگ " از نوادگان کیومرس شاه، به جنگ با دیوها می رود اما قبل از رفتن، شبانه به پای کوه البرز می رود تا از خداوند بخواهد در این مبارزه ی بزرگ بر علیه اهریمن یاری اَش کند. صبح روز بعد او به همراه سپاه اَش، از پشت به مخفیگاه شان حمله کرده و آن ها را غافلگیر می کند بنابراین جنگ دیگری بر پا می شود. کیومرس شاه که منتظر رسیدن چنین روزی بود تا انتقام خون سیامک را بگیرد؛ به لشکریان خود دستور می دهد آن ها هم از طرفی دیگر به دیوها حمله کنند و راه را بر آنان ببندند ...
چه کسی در این نبرد پیروز خواهد شد؟
آیا " هوشنگ " در مبارزه با اهریمن پیروز خواهد شد؟
" مجموعه ی " شاهنامگ " در چندین جلد با عناوینی از جمله کیومرس پادشاه، آفریدون، رستم و کیکاووس، جمشید شاه، تهمورس دیوبند و ضحاک ماردوش به چاپ رسیده اند. این کتاب به صورت کاملا مصور و تمام رنگی، داستان های آمده در " شاهنامه " را که بزرگ ترین کتاب به زبان فارسی است، به زبانی ساده و قابل فهم برای کودکان و نوجوانان روایت می کند. بخش های اصلی قصه ی آمده در آن، تاریخ ایران قدیم، از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا سرنگونی حکومت ساسانیان به دست اعراب است که به سه دوره ی اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم می شود.
برشی از متن کتاب
پس از ماجرای آفرینش، اهریمن بدکار که کمر به تباهی جهان و نابودی انسان ها بسته بود، با برپا کردن جنگ بین آدم ها و دیوها کوشید نقشه های شومش را اجرا کند. اما ایرانیان به فرماندهی کیومرس، در برابر دیوها و اربابشان، اهریمن ایستادند تا آن ها را عقب برانند. دیوها هم سیامک، پسر کیومرس را کشتند و بر آدم ها پیروز شدند... اما هوشنگ فکرهای دیگری داشت. پیش از آن که سحرگاه نزد نیای خود برود، شبانه پای کوه البرز رفت. در دل تاریکی از صخره های بلند بالا رفت و دست دعا به سوی خداوند برداشت تا از او بخواهد که بندگانش را در دست اهریمن شرور و نوکران دیوزادش رها نکند. هوشنگ از خداوند خواست یاری اش دهد تا جای پدرش را پر کند، دیوهای بدکار را از بین ببرد و آدم ها را به خوشبختی و صلح برساند. با رسیدن صبح، هوشنگ سوار بر اسب، همراه با زبده ترین یارانش از پس کوه البرز، از راه باریکی که تا پشت سپاه دیوها ادامه داشت، تاخت و آن ها را غافلگیر کرد. دیوها که فکر می کردند جنگ، تنها و رو به روی آن ها در می گیرد، چنان ترسیدند که پا به فرار گذاشتند. کیومرس شاه هم که از آن سو منتظر همین لحظه بود، فرمان داد باقی سپاه از رو به رو بر آنها حمله کنند.
پیروزطی بر دیوها، اسطوره ای 2 نویسنده: آرمان آرین تصویرگر: لیلی درخشانی انتشارات: چکه
نظرات کاربران درباره کتاب هوشنگ شاه - شاهنامک
دیدگاه کاربران