معرفی کتاب جوامع الحکایات و قابوسنامه
این کتاب مجموعه ای از سی و پنج داستان کوتاه و آموزنده که پندهای اخلاقی بسیاری را در متن خود گنجانده است. " جوشانده ای برای دیوانگی " عنوان یکی از همین قصه ها می باشد که در ادامه به توضیح مختصری در رابطه با آن می پردازیم. " زکریای رازی " به همراه شاگردانش از کوچه ای در حال گذر است که یکی از آنها سوالی از ایشان می پرسد و او در حین راه رفتن، به آن سوال پاسخ می دهد.
در همان لحظه مرد دیوانه ای که در حال گذر از آن جا است به نزدیکی زکریا می آید و به صورتش نگاه کرده و می خندد؛ اندکی بعد هم بدون آن که سخنی بگوید، به راه خود ادامه می دهد. زکریا از این رفتار آن مرد ناراحت می شود و به فکر فرو می رود.
برشی از متن کتاب
جوشانده ای برای دیوانگی زکریای رازی داشت به همراه شاگردهایش از کوچه ای رد می شد. او مردی حکیم و دانشمند بود و شاگردهای زیادی داشت. آن روز یکی از شاگردها سوالی پرسیده بود و زکریا داشت جواب سوالش را می داد. ناگهان مردی با لباس های پاره پاره در حالی که می خندید جلوی آنها را گرفت. همه با یک نگاه فهمیدند که آن مرد دیوانه است.
مرد دیوانه جلوی زکریای رازی آمد و مستقیم توی چسم هایش نگاه کرد و خندید. بعد هم بدون این که به کس دیگری نگاه کند، از آن جا رفت. زکریا به دیوانه حرفی نزد، ولی از رفتار او ناراحت شد. زکریای رازی وقتی به خانه برگشت، به خدمتکارش دستور داد جوشانده ای برایش درست کند. خدمتکار با تعجب پرسید: این جوشانده را برای چه کسی می خواهید؟ او جواب داد: برای خودم. خدمتکار گفت: ولی آقا، شما این جوشانده را به دیوانه ها می دهید بخورند.
مجموعه قصه های کهن نویسنده: زینب علیزاده لوشابی انتشارات: هنارس
نظرات کاربران درباره کتاب قصههای پندآموز جوامع الحکایات و قابوسنامه
دیدگاه کاربران