کتاب کی کی (زندگی زیبای من) از مجموعه ی من کدومم نوشته ی کایلا می و ترجمه ی الهام فیاضی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
این کتاب، دفترچه خاطرات رنگارنگ و زیبای " کی کی لوبیس کینان " است و او خودش را مشهور ترین ستاره ی دنیای مد و طراحی لباس می داند. البته هنوز آن قدر ها مشهور نشده است ولی دوست دارد به زودی حتماً جشنواره و نمایشگاه لباس برگزار کند و حالا هم تصمیم گرفته است تا دفترچه خاطراتی بنویسد تا ما را با خودش آشنا کند. کی کی یک بچه گربه و سه تا جوجه دارد و دلش می خواهد از همه چیز سر دربیاورد و چیز های جدیدی را کشف کند. همچنین او عضو باشگاه دختران کوچه ی " نیلوفر آبی " هم هست و برای اینکه اسمش را مخفف و کوتاه کنند بهش می گویند بادکنکا. کی کی دو تا دوست خیلی صمیمی به اسم های لولا و کوکو هم دارد که با هم باشگاه بادکنکا را تشکیل داده اند تا همیشه با هم باشند و کار های جالب و دوست داشتنی انجام دهند. کی کی عاشق ست کردن لباس های مختلف با هم دیگر هست و به نظرش باید همه خوش تیپ باشند و به سر و ضعشان برسند. حتی جوجه ها ام باید به طرز لباس پوشیدنش توجه کنند. حالا کی کی توی این دفترچه تک تک اتفاقات روز های زندگی اش را با زبان دلنشینی که دارد برای ما تعریف می کند و می گوید که با ورود یک دختر جدید به محله شان همه چیز آن طور که او می خواست پیش نرفت و آن دختر جدید بر خلاف همه ی دوستانی که کی کی داشت و عاشق لباس پوشیدنش بودن، اصلا به مدل ها و لباس های کی کی توجه نمی کرد و همین باعث شد که...
برشی از متن کتاب
شنبه یک چیز درباره ی ما لولا و کوکو و من تا نصف شب بیدار ماندیم و حرف زدیم. یک چیز دیگر تانصف شب صحبت کردن اعضای بادکنکا = مامان و بابای ناراحت و باز هم یک چیز دیگر تا نصف شب صحبت کردن اعضای بادکنکا = دختر های خسته و خواب آلود کوچه ی نیلوفر آبی امروز خیلی خسته ام! صبح، قبل از اینکه کوکو و لولا بروند خانه شان، با هم رفتیم طبقه ی پایین و یک صبحانه ی خوشمزه خوردیم، بعد هم یک راست برگشتم توی رختخواب. همین الان مامان به اتاقم آمد تا بگوید عجله کنم و لباس بپوشم. ولی من هیچ لباسی ندارم که بپوشم. هیچی هیچی. همه ی لباس های خوشگلم را حداقل یک بار پوشیده ام سعی کردم این مسئله را برای مامان توضیح بدهم؛ ولی او گفت: کی کی، هر چی که فکرشو بکنی، قبلاً یه نفر به فکرش رسیده و پوشیده، الان لباس های قدیمی، دوباره طرفدار پیدا کرده اند. حتماً حق با مامان است. آخر او بیشتر از هر کس دیگری که می شناسم، از لباس سر در می آورد. او یک طراح لباس راست راسکی است. یعنی برای کسانی که می خواهند به برنامه ها یا مراسم مختلف بروند، لباس طراحی می کند. برای همین، مامان بهترین کسی است که می شود برای لباس خریدن همراه خودت ببری. مخصوصاً موقع خریدن لباس های مدل وینتیج ( یعنی همان قدیمی، اما یک جور باکلاس! ) می توانی توی عکس پایین، لباس های مدل وینتیج را که هفته ی پیش با مامان پیدا کرده ایم، ببینی. کلاه مد سال دهه ی شصت، ژاکت مد دهه ی هشتاد، شال مد دهه ی هفتاد، کلیپس مدل دهه ی سی، کیف دستی، صندل چوبی، شلوار مد دهه ی سی اوممم... خب بگذار ببینم. فکر کنم اگر امروز این شال را به جای کمربند ببندم، قشنگ بشود. این دامن بلند را هم به جای پیراهن، تنم می کنم. این گل سر را هم به جای سنجاق سینه به لباسم می زنم. باید عکس لباسی را که طراحی کرده ام، برای لولا بفرستم. حتماً خوشش می آید. خیلی خب، حالا می روم طبقه ی پایین تا به کارهای امروزم برسم. دفترچه جان، دیرور اتفاقی افتاد که یادم رفت برایت بنویسم. بگذار حالا تعریفش کنم. دیروز سر زنگ هنر، یک تکلیف جدید داشتیم. خانم ملودی که بهترین معلم دنیاست، گفت باید یک موضوع هنری پیدا کنیم که واقعا دوستش داریم ( یعنی یک جور هایی بهش حس عشق داریم؛ اصلاً هم ربطی به میوه ی عشق ندارد ). سه شنبه قرار است به خانم ملودی بگوییم که کدام هنر را برای تکلیفمان انتخاب کرده ایم. دیشب، توی مهمونی بادکنکا، کوکو و لولا و من کار های هنری مورد علاقه مان را انتخاب کردیم. لولا سفالگری را انتخاب کرد ( چون می خواهد گلدان هایی را که می سازد، بفروشد ). یک چیز درباره ی لولا همیشه فکر های پول ساز به کله اش می زند. کوکو نقاشی را انتخاب کرد ( چون معروف ترین نقاش های تاریخ ایتالیایی بوده اند؛ درست مثل خودش ). من هم که معلوم است چه موضوعی را انتخاب می کنم: طراحی لباس! تکلیف من این است که چهار مدل لباس را توی دوازده روز، طراحی کنم. ووووی! می خواهم برای روز گرد همایی مدرسه، یک رژه ترتیب بدهم و این طوری لباس هایی را که طراحی کرده ام، به همه نشان بدهم. تازه، لولا و کوکو هم گفتند حاضرند مدل لباس هایم بشوند. البته آن روز قرار است کارهای هنری کوکو و لولا هم نمایش داده شود. وااااای! تازه جایزه هم می دهند. پیش به سوی پیروزی! این بهترین تکلیف مدرسه است! باید تندی برومخانه ی کوکو، آخر، امروز در خانه ی کوکو، برنامه ی کیک پزی داریم. امروز می خواهیم آن مزه ای که توی دنیا، از همه بیشتر دوست دارم، درست کنیم؛ مزه ی تمشک با خامه ی وانیلی. اگر بدانی چقدر خوشمزه است!! خداحافظ!
فهرست
فصل 1: همه چیز درباره ی من فصل 2: من طراحی لباس هستم! فصل 3: یکی زنگ ساعت رو خفه کند! فصل 4: بزن بریم ساحل، عزیزم! فصل 5: خخخ ممنوع! فصل 6: من دلم شور می زند، دست خودم نیست! فصل 7: من کوکو را دارم فصل 8: عالی بودن، زحمت دارد فصل 9: هرچه پیش آمد، بد آمد! فصل 10: شکوفه های قشنگ گیلاس فصل 11: از صبح تا شب، خیاطی فصل 12: عاشق دوست های خودمم فصل 13: استاد ادابازی فصل 14: کی گذاشت گربه برود بیرون؟
نویسنده: کایلا می مترجم: الهام فیاضی انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب کی کی، زندگی زیبای من (من کدومم 1)
دیدگاه کاربران