کتاب مهر من نوشته سیمین شیردل توسط نشر البرز به چاپ رسیده است.
داستان این کتاب در مورد زن جوانی به نام "صبا" می باشد که در کودکی هرگز طعم خوشبختی را احساس نکرده و با وجود حمایت های مادرش هرگز به آن چه که می خواسته نرسیده است. صبا در دوران نوجوانی به پسری کفترباز دل می بندد و در راه این عشق، آینده و سرنوشت اش را قمار می کند. صبا علی رغم همه مخالفت های مادرش که زنی زحمت کش بود و تمام سعی اش را کرد که دخترش آینده اش را تباه نکند، با "علی" همان پسر کفترباز ازدواج می کند اما بعد از مدتی متوجه می شود که این فرد، مرد رؤیاهای او نبوده و در انتخابش اشتباه بزرگی کرده است. با این حال تا جایی که توان دارد برای بهتر شدن زندگی اش می جنگد اما سرانجام وقتی از سر و سامان گرفتنِ اوضاع زندگی اش نا امید می شود، از او طلاق می گیرد. چندی پس از جدایی، بار دیگر با فردی آشنا می شود که بعد از کمی آزمون و خطا در می یابد که او هم مرد زندگی نیست. به طور کلی روال داستان روی مدار انتخاب های اشتباه این زن جوان می چرخد و نویسنده با به تصویر کشیدن روزهای کودکی و جوانیِ صبا سعی دارد نشان دهد که هر اشتباهی تاوانی دارد. حالا این که صبا بالاخره می تواند عشق واقعی زندگی اش را پیدا کند یا نه، سوالی است که در روند رمان به آن پاسخ داده خواهد شد. پس پیشنهاد می کنیم این کتاب جذاب را که با قلم ساده و روان "سیمین شیردل" نوشته شده و تاکنون چندین بار تجدید چاپ شده است را، از دست ندهید.
برشی از متن کتاب
علی مدام در خانه بود. دستش جلو پدرش دراز بود. وقتی می دیدم زندگی ام با چه سبک سری و بچه بازی شروع شده است دلم می خواستم آب شوم. دوست داشتم خلاف حرف های مادر ثابت شود. اما علی هنوز خود را نوجوانی می دید که باید سربار پدرش باشد و از این مسئله نه تنها ناراحت نبود بلکه وظیفه پدرش می دانست تا از او حمایت کند و من نیز بهانه ای بودم برای دریافت پول توجیبی بی شتر. پنج ماه گدشت و در زندگی من هیچ تغییری حاصل نشد جز تسلط بیشتر بهجت خانم و امر و نهی فراوانش. کار علی هم خوردن و خوابیدن و روزی چند ساعت روی بام کفتر پراندن که دو یار جدا نشدنی بودند. اوایل چندان اهمیتی نمی دادم اما کم کم حساسیت شدیدی به کارهای علی پیدا کردم. علی روی بام شخصیت دیگری میشد و مرا و خانواده اش را فراموش می کرد. حرف ها و و نصایح مادر نیز بیشتر آزارم می داد و خودم را مقصر می دیدم که به قول بهجت خانم زنیت نداشتم. اما به راستی نمی دانستم چه کنم، به کارهای خانه برسم، علی را نوازش کنم و یا سخت گیری کنم. به نیش و کنایه بهجت خانم جواب بدهم تا مرا بی زبان و احمق نداند و سرکوفت بیکاری و کفتر بازی او را بر سر من نزند. در حالی که پسرش قبل از ازدواج این دو صفت را داشت و همه کس از آن مطلع بودند اما اکنون به پای من می نوشت. گردش های دونفره ای که داشتیم دیگر جایی در زندگی من نداشت. خانه مادرم باید با اجازه ای که بهجت خانم صادر می کرد می رفتم و هیچ چیز آن طور که پیش بینی می کردم از آب در نیامد. دلم میخواست مستقل باشم حتی اگر همین یک اتاق را داشتم. آشپزخانه ای کوچک در کنارش تا برای همسرم غذای ایده آل می پختم. دلم می خواست هر زمان که می خواهم از خواب بیدار شوم بدون مزاحمت کسی. در رختخوابم غلت بزنم تا خواب از سرم بپرد. در حالی که از ساعت هفت بدون آن که کار خاصی داشته باشم باید رو به روی بهجت خانم می نشستم و خمیازه می کشیم. دلم می خواست لباس های مورد علاقه ام را برای علی به تن کنم. دوست داشتم به خرید بروم و حتی شده نیم کیلو سبزی بخرم و با نان و پنیر در آرامش بخورم .در حالی که باید هر چه بهجت خانم هوس می کرد بپزم و هر زمان او گرسنه اش می شد سفره را پهن کنم. این زندگی دو نفره نبود بلکه فقط استثمار زنی بود که نامش عروس بود... شاید آرزوهایم کوچک بود و چندان اهمیتی نداشت و شاید خنده دار به نظر برسد اما برای من جزو آرزوهای محال بود. کاش حداقل از من به عنوان عروس راضی بودند اما تنها کلامی که نمی شنیدم رضایت بود .اگر غذا بد می شد با اخم آن را کنار می زد اگر خوب می شد می گفت کم کم داری یاد می گیری. شب ها تنها زمانی بود که می توانستم در خلوت با علی حرف بزنم. برایش از آرزوهایم میگفتم. از داشتن خانه ای مستقل. می گفتم تا کی باید اثاثیه ام زیر پله خاک بخورد. علی فقط گوش می کرد و جواب نمی داد.
نویسنده: سیمین شیر دل انتشارات: البرز
نظرات کاربران درباره کتاب مهر من - سیمین شیردل
دیدگاه کاربران