کتاب با زندگی برقصیم اثر سوزان جفرر با ترجمه مهدی قراچه داغی توسط انتشارات شباهنگ به چاپ رسیده است.
این کتاب به بررسی سوالاتی که در ذهن هر انسانی میگذرد میپردازد؛ سوالاتی مثل اینکه در دنیایی که اینهمه باید تلاش کرد، چگونه میشود از زندگی لذت برد؟ چگونه میتوانیم تلاشمان را کمتر کنیم و به لذت بردن از کارمان بیفزاییم؟ از نظر نویسنده چنین سوالاتی در جهانی که در آن جنگ وجود ندارد و همهچیز در دسترس است، منطقی نیست. وقتی که جنگ نیست پس چرا ما باید با زندگی بجنگیم؟ جفرر در این کتاب از نگرانیهایی میگوید که همیشه در پیرامون زندگی هر انسانی وجود دارد و انسانها همواره سعی بر کنترل آنها دارند، میخواهند اکنون و آینده را کنترل کنند، آرامش داشته باشند، در زندگی به دنبال هیجان و عشق بروند اما رسیدن به اینها انگار در میان روزمرگیهای آنها گم شده است و با این گم شدن لذت بردن از زندگی کمتر میشود. هدف این کتاب این است که با خواندنش از ناراحتیهای زندگی روزانه بکاهیم و بر شادیها و لذایذ زندگی بیفزاییم. نویسنده پیشنهاد می کند که یک بار کل کتاب را بخوانید و سپس دوباره از ابتدا شروع کنید و تمرینات را قدم به قدم انجام دهید و همیشه کتاب را در نزدیکی خود قرار دهید. تمرینات این کتاب میتواند موج عظیمی از خوشبختی را به ساحل زندگی هر فردی بیاورد پس صفحات مورد علاقهتان را نشانهگذاری کنید تا بعدا، در مواقع لزوم بهراحتی صفحه مورد نظر را پیدا کنید و از آن استفاده کنید.
فهرست
مقدمه شگفتیهای درون شما رها کنید از نردهبام پریشانی پایین بیایید بترسید و کاری نکنید بارتان را سبک کنید بگذارید زندگی زیبا و در کمال، اتفاق بیفتد ایمنی را در دنیای پر از خطر احساس کنید در سرزمین اشکها زیبایی را جستجو کنید توجه به دارندگیها حضور ذهن داشته باشید، اعماق را ببینید چشمانتان را باز کنید و فراوانی را ببینید به سکوت گوش کنید صحبت با رئیس رقص با زندگی با خنده و شادی خودتان را سبک کنید به تدبیر پروردگار عالم اعتماد کنید پیام آخر
برشی از متن کتاب
روی میزم یک مجسمه صورتی رنگ از بودا گذاشتهام که تبسمی بر لب دارد. در چهرهاش وجدی به چشم میخورد، انگار زیر خورشید شکوهمند آرمیده است. ممکن است کسی بگوید وجد او از آن روست که میلیونر است. اما میلیونر نیست. در یک دست کاسه گدایی دارد و با دست دیگرش توبرهای حمل میکند که همه متعلقاتش را در آن گذاشته است و ممکن است کسی بگوید وجدش از آن روست که در شرایط جسمانی بسیار خوبی به سر میبرد، اما اینطور نیست. شکم بسیار بزرگی دارد و مشخصا باید رژیم غذایی بگیرد و ورزش کند. کسی ممکن است بگوید خوشحال است زیرا در روابط انسانی مطلوبی به سر میبرد. اما اینطور نیست او به تنهایی سفر میکند. با این اوصاف چگونه است که تا این حد عاشق زندگی است؟ اما به روایت افسانهها میتوانیم بگوییم وجد او از آن روست که برخلاف اغلب ما در دنیای امروز او به نتیجه رسیده که شادی واقعی در زندگی ناشی از پول زیاد، جسم شکیل و متناسب، رابطه با دیگران و یا هر موضوع بیرون از ما نیست. او به این نتیجه رسیده که شادی واقعی در زندگیاش از شگفتی و زیبایی درون است. او میداند که این چیز زیبا و شگفت همیشه حاضر است و همیشه نیز قابل دسترسی است. به همین دلیل است که احساس رهایی، ایمنی و کامل بودن میکند و معتقد است که به راستی میتواند با زندگی برقصد. آیا لازم است از طرز زندگی بودای در حال خنده تقلید بکنیم تا در زندگی به احساس آرامش برسیم؟ آیا باید از مال و منال دنیا فاصله بگیریم، وزن اضافه کنیم و به تنهایی راهی سفر بشویم تا به خنده برسیم؟ بعید است. به جای آن، آنچه ما لازم داریم این است که ما مانند بودای خندان قدمی برداریم و آن چیز اعجابانگیز درون خود را پیدا کنیم. به آن جوهری برسیم که ما را تبدیل به یک وکیل خندان، یک کارگر کارخانه خندان و یا یک خندان تبدیل نمایند. اما این چیز شگفتانگیز درون ما کدامست؟ و چگونه میتوانیم آن را به زندگی روزمره خود راه دهیم تا ما هم احساس رهایی، ایمنی و کامل بودن بکنیم و به واقع بتوانیم با زندگی برقصیم؟
نویسنده: سوزان جفرز مترجم: مهدی قراچه داغی انتشارات: شباهنگ
نظرات کاربران درباره کتاب با زندگی برقصیم - سوزان جفرز
دیدگاه کاربران