معرفی کتاب اژدهای گل آفتابگردان
قصه و داستان خوانی برای کودکان یکی از بهترین روش ها برای آموزش بسیاری مسائل به آن هاست و این کتاب با در نظر گرفتن این مسئله و با تعریف داستانی دل نشین و متناسب برای گروه سنی کودکان سعی کرده است در قالب داستانی تصویری کودکان را به دنیای قصه ها ببرند و بزرگ تر ها را به دنیای کودکی بکشاند و داستان اژدهایی شکمو را تعریف کند تا کودکان را با برخی آوا ها و صدا های موجودات و اشیاء مختلف آشنا کند.
برشی از متن کتاب اژدهای گل آفتابگردان
یک صبح بهاری، اژدهایی سبز به دشت گل های آفتابگردان آمد. خمیازه ای کشید، با مشت روی شکمش کوبید و گفت: خیلی گرسنه ام! همه تان را می خورم. همه ی همه تان را می خورم. آن وقت راه افتاد لای آفتابگردان ها و هزار هزار زنبور طلایی را بالا انداخت و گفت: ویز ویز... ویز ویز. اژدها کنار برکه رفت و دانه دانه قورباغه ها را لای برگ های نیلوفر پیچید و قورت داد. بعد سبیلش را پاک کرد و گفت: قور قور... قور قور قور.
از سری کتابهای فندق نویسنده: محمدرضا یوسفی تصویرگر: سما بیاتی انتشارات: افق
نظرات کاربران درباره کتاب اژدهای گل آفتابگردان
دیدگاه کاربران