loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب ایلا نگهبان باغ وحش

5 / -
  • انتشارات : هوپا هوپا
  • نویسنده : زهرا فردشاد
موجود شد خبرم کن

معرفی کتاب ایلا نگهبان باغ وحش 

این کتاب داستانی دلنشین از زمان هشت سال دفاع مقدس و نبرد بین عراق و ایران را تعریف می کند و به زندگی ” ایلا ” پسر شجاع و خیال پردازی، می پردازد که عاشق حیوانات است. ایلا همراه با مادر و پدرش در باغ وحشی بزرگ کار می کند، درست در جنوب کشور، همان جایی که دشمن به سرزمین مان حمله کرد رئیس باغ وحش زیاد به آن جا سر نمی زند و آن را به دست ایلا و پدر و مادرش سپرده تا به حیوانات غذا و آب دهند.

باغ وحش آن ها کمی از مرکز شهر دور تر است و کنار کوه بزرگی ساخته شده است. همه ی حیوانات آن باغ وحش دوستان ایلا هستند و از هیچ چیز نمی ترسند، به جز صدا های گرومپی که جدیداً به گوششان می رسد و باعث می شود آن ها داخل قفسشان بچرخد و فریاد بزنند، بابای ایلا می گوید آن صدا ها صدای شکافتن کوه است تا بتوانند از وسطش جاده رد کنند.

اما هر روز صداها بیشتر می شد، بعد از مدتی قطعی برق هم به آن اضافه شد، از طرفی هم چند روزی بود که آقای رئیس برای حیوانات غذا نمی فرستاد. این قضیه داشت حیاتی می شد تا این که پدر ایلا تصمیم گرفت با دوچرخه ی قدیمی اش به شهر برود و خبری از رئیسش بگیرد و ظهر برای بردن ایلا به مدرسه، برگردد. اما ...

 

برشی از متن کتاب ایلا نگهبان باغ وحش 


  چشم باز می کنم. تمام وسایل خانه توی کارتن است. کارتن های کوچک و بزرگ دور تا دور اتاق چیده شده. خوشحال به سمت حیاط می دوم و فریاد می زنم: بابا... بابا! مادرم فوری در باغ وحش را نگاه می کند. سرش را به سمتم می چرخاند و آه می کشد. دلم برایش می سوزد. می دوم. سبد علف ها را ازش می گیرم و می گویم: فکر کردم بابا اومده‌. برای گوزن ها و آهو ها علف می ریزم. ظرف آب همه ی حیوان ها را پر می کنم. هنوز سه تخم مرغ باقی مانده. می خواهم آن ها را برای مار ها ببرم‌. مادرم ازم می گیردشان و می گوید: لازم نیست براشون ببری. اجازه نمی دهد برای بابون ها میوه بریزم. از زیر درخت برای بابون ها کُنار جمع می کنم. آن ها را توی بلوزم می ریزم. بابون های گرسنه دستشان را بیرون می آورند. در دست های قهوه ای پشمالویشان کُنار می ریزم. می خندند و با دست طناب بازی می کنند. برایشان از خودم شعر در می آورم: بمب بمب بمب می آد صدای بوم بوم می آد بمب های ریزه ریزه بارون بمب می ریزه از تو هوا می ریزه عصر شده‌. صدای انفجار ها بلند تر شده. حالا من و مادرم می دانیم کوه را برای جاده سازی نمی بُرند. پدرم بر نگشته. با بالشم اسب بازی می کنم و صدای اسب در می آورم. وقتی شیر ها و پلنگ ها از گرسنگی نعره می کشند اسبم می ترسد. گردنش را بلند می کند و شیهه می کشد. می خواهد من را زمین بیندازد و فرار کند. محکم یالش را گرفته ام زمین نخورم. پدرم گوشت هایی را که از رئیسش گرفته پشت دوچرخه اش گذاشته‌آرام رکاب می زند. سرباز دشمن را می بینم. سر تفنگش را به سمت پدرم گرفته و می خواهد او را بکشد. پایم را به پهلوی اسبم می زنم. اسبم با سرعت به سمت دشمن می دود. پا هایش را در هوا تکان می دهد. سرباز دشمن روی زمین می افتد. تفنگش را از روی زمین بر می دارم. پدرم فریاد می زند: آفرین ایلا، امونشون نده. ددددددد به طرف همه ی سرباز ها شلیک می کنم. همه روی زمین می افتند. با اسبم به طرف سرباز دیگری می روم. سرباز به اسبم شلیک می کند. اسبم زخمی می شود و روی زمین می افتد. بابونم ویژی خودش را بالای سرم می رساند و می گوید: بپر. بپر. روی پشتش می پرم و با هم به طرف سرباز شیرجه می زنیم. از آن بالا شمشیرم را توی شکمش فرو می کنم. جوجه اردک ها و خرگوشم مثلاً ماشین های دشمنند. خیلی ترسو هستند و هی فرار می کنند. دشمن ها از در اتاق بیرون می روتد. با اسبم تا حیاط تعقیبشان می کنم. صدای سوت هواپیمایی را می شنوم. از پشت بابونم پیاده می شوم تا گوش ماهی دیگری توی لیوان بیاندازم. همان موقع صدای انفجار از توی حیاط بلند می شود. گوش هایم تیر می کشد و همه ی شیشه ها می شکند. جیغ می زنم: مامان... مامان... مامان... گریه می کنم. زمین زیر پایم تکان تکان می خورد. مادرم با تفنگ روی شانه اش بیرون می دود و فریاد می زند: ایلا، ایلا، ایلا... بغلم می کند و به سینه اش فشارم می دهد. بازو های مادرم را می چسبم. با چشم های بسته جیغ می زنم. مادرم با دست های لرزان تکانم می دهد و می گوید: لا تخاف، لا تخاف، نحن بخیر، هر دومون سالمیم. الله شکر، زنده ایم.

نویسنده: زهرا فردشاد تصویرگر: بهاره نیاورانی انتشارات: هوپا

 


مشخصات

  • نویسنده زهرا فردشاد
  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 2
  • سال انتشار 1397
  • تعداد صفحه 91
  • انتشارات هوپا
  • شابک : 9786008025191


نظرات کاربران درباره کتاب ایلا نگهبان باغ وحش


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ایلا نگهبان باغ وحش" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل