loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب من اچونه ام! در رو باز کنید

5 / -
موجود شد خبرم کن

معرفی کتاب من اچونه ام! در رو باز کنید 

این کتاب مجموعه ای از 18 داستان مختلف با موضاعات گوناگون است که به صورتِ کوتاه، دلنشین و مناسب برای گروه سنی کودک و نوجوان نوشته شده است. هر داستان، قصه ی کوتاهی از شیطنت ها و بازیگوشی های 18 کودکِ مرموز، آب زیر کاه و به قولی آتیش پاره را تعریف می کند که مادر هایشان را کفری می کنند و خون شان را به جوش می آورند.

در نهایت آن بچه ها با تنبیه های مادرشان هم ادب نمی شوند، شیطنت هایشان را زیرزیرکی ادامه می دهند و قصه ای خنده دار و در عین حال حرص درآور را می سازند. ” هوچی پوچی ”، ” تی تی ”، ” چینا چیل ”، ” بامبو ” و ... خیلی از دختر و پسر های دیگر شخصیت های اصلی این قصه ها هستند. کار هایی که آن ها می کنند مثل اسمشان عجیب غریب است و بعضی وقت ها چیز هایی می گویند که کسی که می خواهد قصه شان را بخواند، از تعجب دهانش باز می مانند و بعد یک دفعه می خندد.

مثلاً همین چینا چیل خانم، شمارش تک تک قند های خانه شان را دارد و خبر دارد مامان در تمام طول روز چه کار هایی می کند یا چه فیلم هایی می بیند و به قولی تمام آمار زندگی دستش است. اگر سوالی ازت بپرسد و جوابش را یادت برود یا اشتباه جواب دهی آن موقع است که بیچاره شده ای و باید هزاران سوال دیگر را برای درست کردن آن جوابی که یادت رفت، پاسخ بدهی تا چینا چیل خانم راضی شود و رضایت دهد یک لقمه غذا از دهانت پایین برود. یا همین تی تی خانم خوشگل، یک کارهایی با مهمانشان می کند که آنها ترجیح می دهد فرار کند و دیگر پشت سرش را نگاه نکند و اما امان از دست هوچی پوچی که ...

 

برشی از متن کتاب من اچونه ام! در رو باز کنید 


چارچاره توی آشپزخانه از بیکاری، همین طوری الکی در یکی از کابینت ها را باز و بسته می کرد. توی کابینت، یک مشت قابلمه و ماهی تابه و شیشه ی خالی و رنده و این ها بود. مامان گفت: چارچاره! برو به بابا تقی بگو بیاد شام بخوریم. تا تو بری و بیای، من میز رو چیدم. و آن وقت در قابلمه ی روی گاز را که با پارچه بسته بود، برداشت. ابر گرم و خوش بویی از توی قابلمه بیرون آمد و خیلی زود توی هوا گم شد. چار چاره پرسید: چیه شام؟ مامان در قابلمه را برعکس گذاشت روی شعله پخش کن و گفت: شیرین پلو. چارچاره دوید و از آشپزخانه بیرون رفت. باباتقی شل و لاغر لم داده بود به سه تا متکا یک متکا هم گذاشته بود زیر دستش دو تا متکا هم کنارش بود. وقت هایی که می خوابید، متکاهایش را بغل می کرد تا خوابش ببرد. چارچاره گفت: بابابزرگ! بیا شام! بابابزرگ چارچاره را نگاه کرد. گفت: چیه بابا؟ چرا من رو نگاه می کنی؟ مامان از توی آشپزخانه صدا زد: بلند بگو مامان! چارچاره صدایش را ته ته بالا داد و گفت شام بابابزرگ! شام! شام بخوربم. بابا بزرگ به چارچاره نگاه کرد. صورت لاغر و چروکی داشت. لپ هاش رفته بود تو. و ریش های زبر سفیدش همه جای پوستش را گرفته بود. چارچاره دستش را گذاشت روی شانه ی بابا بزرگ و کمی تکانش داد و گفت: بابا بزرگ! شام! بریم شام! شاااام! بابا بزرگ گفت: پات چی شده مگه؟ چارچاره داد کشید: پام نه، شام! شام بخوریم! بابابزرگ نشت توی رخت خوابش و به پای چارچاره نگاه کرد و گفت: ببینم پات رو... چی شده؟ چارچاره داد زد: بابابزرگ! پام نه، پام نه، شام، شاااام. شیرین پلو ، شیرین پلو داریم. بابا بزرگ ابرو های سفیدش را بالا داد و گفت: چی گفتی؟ چارچاره داد کشید: شیرین پلو! بابابزرگ گفت: شیر پات رو گاز گرفته؟ شیر از کجا اومده دیگه؟ چارچاره گفت: شیر نه بابا بزرگ! پاشو، غذا، پلو، غذا بخوریم. و دستش را انگار قاشق داشته باشد بلند کرد، دهانش ر دباز کرد و ادای غذا خوردن در آورد. بابا بزرگ گفت: شیره گرسنه اش بود؟ چارچاره با کف دست زد توی پیشانی اش و گفت: شیر نه بابا بزرگ! شیر نه، شیر پام رو گاز نگرفته. و آن وقت لیوان آبی را که دندات بابابزرگ تویش بود، آورد و داد به بابا بزرگ و گفت: دندون هاتون رو بذارید توی دهنتون بریم شام بخوریم. بابا بزرگ گفت: شیره می خواست پات رو بخوره با دندون هاش؟ چارچاره سرش را خاراند و گفت: ای بابا! شیر می گم نه، شیر نبود، شیرین پلو، شیرین پلو ، شیرین پلو! و با ته ته صدایش شیرین پلو را داد زد. بابا بزرگ آرام زد توی گوش چارچاره و گفت: چرا این قدر داد و بی داد راه انداختی؟ مگه من کَرَم این قدر داد می زنی؟ خب شیر خواسته پات رو بخوره دیگه حالا هم که نخورده. اینکه این قدر داد و بیداد نداره.

 

 

فهرست


ادای من رو درنیار میمون پرتقال خوری ناز نازیِ کوچولو پیروک های هانس و پیتزای پپرونی چرا فیلسوف نشدی؟ چه جوری آدم مگه غذا می خوره بامبو؟ خاطرات کدوی کله فندقی خورشتِ پسته ی طوطی بوکسور دیکته های سخت گوگول خان سبزِ کلم پلو و خرِ نانوا شوخی های خرکی هَم ...؟ شیرین پلو و پای آدمیزاد صابون بمال کف پات، دوباره بیا گنجشک دقیق و شماره تلفن های عجله ای من اَچونه ام ! در رو باز کنید! نوشابه رو خودم تنها می خورم نون خامه ای های عجیب و میل های بافتنی ایران آباد نخود سیاه و طالبی ِ مشتی

نویسنده: نوید سیدعلی اکبر تصویرگر: رودابه خائف انتشارات: هوپا

 


مشخصات

  • نویسنده سید نوید سید علی اکبر
  • تصویرگر رودابه خائف
  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • سال انتشار 1395
  • تعداد صفحه 186
  • انتشارات هوپا
  • شابک : 9786008025306

سید نوید سید علی اکبر

درباره سید نوید سید علی اکبر نویسنده کتاب کتاب من اچونه ام! در رو باز کنید

نوید سید علی اکبری از نویسندگان، مترجمین و چهره‌های فعال کشور در حوزه‌ی کتاب های داستان کودک و نوجوان و اعضای اصلی هیئت‌مدیره‌ی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان می‌باشد. مجموعه قصه های کره الاغ باهوش از آثار این نویسنده است. ...

نظرات کاربران درباره کتاب من اچونه ام! در رو باز کنید


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب من اچونه ام! در رو باز کنید" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل